۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

صلح یا جنگ: کدامیک را باید انتخاب کرد؟

1. بالاخره انتظارات مردم جهان به پایان رسید و رامنی در سنتی ستودنی و زیبا به اوباما زنگ زد و پیروزی وی را به همسر، دختران و طرفدارانش تبریک گفت. اوباما نیز با تواضع و بسیار دوستانه در مورد رامنی، خانواده و طرفدارانش سخن گفت. در مورد علت یا علل شکست میت رامنی و پیروزی اوباما و پیامدهای این شکست و پیروزی سخن فراوان است که من به آنها نمی پردازم. 
نکته ای که به نظر من جالب آمد این تصور رایج نسبت به فضای سیاسی آمریکا است که اسرائیل، تعیین کننده نهایی و پشت پرده انتخابات به شمار می رود. این تصور و باور قالبی در این انتخابات ابطال شد، شاید بر این اساس بود که نتانیاهو بارها تلویحاً و تصریحاً نشان داد که از پیروزی اوباما دل خوشی ندارد و رامنی نیز از این موضعگیری خوشحال بود.
2. این تصور که یهودیها می توانند بسیاری از سیاستهای داخلی و به ویژه خارجی آمریکا را تعیین کنند در شرایط عادی و زمانی که خطر جنگ در میان نباشد تا حد زیادی ممکن است درست باشد اما در شرایطی که امکان جنگ وجود دارد اولویتها تغییر می کنند و نتیجه این انتخابات حاکی از این تغییر در اولویتهاست. در یکسال گذشته نتانیاهو مرتب بر طبل جنگ می کوبید و به ترویج خشونت می پرداخت اما آنچه در میان مردم آمریکا و حتی جهان مورد استقبال قرار گرفت جنگ نبود بلکه اولویت دادن به گفت و گو و صلح بود. اوباما نیز این نکته را به خوبی دریافته بود و شاید به همین دلیل بود که به تدریج از اسرائیل و سیاستهای منطقه ای و جهانی آن دور شد و آنچنان نشان نداد که به حمایت یهودیان جنگ طلب نیاز دارد.

۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

بهار کردی 2

  1. جنبشهای مدنی و مسالمت آمیز برای رسیدن به اهداف خود که ایجاد تغییر عادلانه و دمکراتیک با استفاده از روشهای مسالمت جویانه و مبتنی بر سیاست عدم خشونت است عمدتا از روشهای نمادین بهره میبرند، اعتصاب غذا یکی از این روشهاست. به عبارت دیگر هدف اعتصاب غذا به مثابه اقدام و کنشی نمادین که به طور ضمنی خشونت هم در آن به چشم میخورد، جلب توجه و پشتیبانی افکار عمومی یا نهادهای بین المللی برای گسترش و افزایش فضا و امکان مذاکره و گفت و گو است. در این اقدام نمادین، اگر خشونتی وجود دارد، حداکثر، خشونت علیه خود است، به زبان دورکیم دگرخواهانه است اما در حدی دگرخواهانه که منجر به خودکشی نمی شود و در تضاد با حفظ جان قرار نمیگیرد.
  2. اصولا در مبارزه و مقاومت منفی که از یک سو عدم خشونت و همچنین صیانت از جان انسانها جزو اصول اخلاقی و ارزشهای اساسی به شمار می آیند، عدم رعایت قانون و نتایج مترتب بر آن نیز حکایت از گونه ای از خشونت علیه خود دارد. نقض عمدی قانون و در نتیجه پذیرفتن و تحمل مجازات و زندان، به این معنی است: فعال مدنی، صرفا مجاز به اعمال خشونت نسبت به خود است که شاید نوعی ریاضت، از خودگذشتگی و پرهیزگاری نیز تلقی شود. هر گاه گاندی نسبت به چیزی اعتراض داشت برای نشان دادن اعتراض به «روزه» که میتوان آن را نوعی اعتصاب غذا تلقی کرد، متوسل میشد. 
  3. فراموش نباید کرد سالهای مدیدی که نظامیان بر زمام امور سیاسی ترکیه مسلط بودند بدترین نوع نابرابری و شدیدترین نوع خشونت در مورد کردها روا داشته شد. به همین دلیل امکان فعالیت مسالمت جویانه و مدنی برای مخالفان فراهم نبود. تردیدی نیست که اکنون نیز تا حد زیادی وضع بر همان منوال است و نمیتوان انکار کرد که در ترکیه و دولت اسلامگرای کنونی نیز همچنان حقوق ملی، اجتماعی و سیاسی کردها نادیده گرفته میشود. این وضعیت علیرغم گشایش سیاسی و دموکراتیکی است که در سالهای اخیر و تحت تأثیر اسلامگرایان به وجود آمده است. به عبارت دیگر تغییر در سیاستهای حکومت نسبت به کردها بسیار کندتر و با اما و اگر بیشتر همراه بوده است.
  4. تداوم سیاستهای سرکوبگرانه نسبت به کردها و همزمان تغییر نسبی در سیاست داخلی ترکیه، برخلاف گذشته موجب شده است فضا برای فعالیت سیاسی مدنی و مسالمت آمیز فراهم شود و خیابان، صندوقهای رأی و حتی زندان به میدان مبارزه تبدیل شود. بدیهی است که این تغییر باید اهداف و جهت مبارزه را نیز در بر بگیرد. در مبارزه و مقاومت منفی و مدنی، جان بر عقیده تقدم دارد و برای ادامه مبارزه نیازی به شهید، قربانی و قهرمان نیست. برابری شامل تمامی جوانب و تمامی مراحل مبارزه میشود. 
  5. اکنون که دو ماه از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد در زندانهای ترکیه می گذرد، از آنجایی که بر اثر این اعتصاب جانشان به خطر افتاده است و همچنین قسمت عمده ای از اهدافشان تحقق پیدا کرده است، لذا فعالان سیاسی کرد به طور جدی باید به دنبال سازوکارهایی باشند که اعتصاب غذا تمام شود و عملا جان زندانیان را از هر چیز مهمتر بدانند. علاوه بر این، کسانی که اعتصاب غذا را به عنوان روشی برای مبارزه برمی گزینند، دارای اراده ای قوی هستند که در مبارزه مدنی بسیار مورد نیاز و مؤثر هستند. باید نگران بود و در مبارزه به دنبال زندگی بود و زندگی و زندگان را بر هر چیز دیگر ارجحیت بخشید. زندگی مهمتر از هر چیزی است ...

۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

آیا بهار کردی آغاز شده است؟

  1. سالهاست دولت ترکیه با استفاده از برچسب «تروریسم» که مورد تأیید آمریکا و برخی از نهادهای جهانی نیز بوده است، کردها را سرکوب و حقوق اجتماعی و فرهنگی آنها را نادیده گرفته و به توجیه خشونت خود پرداخته است. برخورد خشونت آمیز با مسئله کردها در ترکیه نه تنها ثمری برای آن کشور در بر نداشته است بلکه خشونت طرف مقابل را نیز به نوعی توجیه و شاید بر آن تحمیل کرده است.
  2. از زمانی که حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به قدرت رسیده است، ترکیه شاهد تغییرات عمیقی در ساختار قدرت، وضعیت اقتصادی و جایگاه بین المللی خود بوده است. به طور خلاصه باید گفت که ساختار قدرت آن دمکراتیک تر از گذشته شده است. وضعیت اقتصادی ثبات و بهبود بیشتری یافته و در محیط بین المللی، ترکیه اکنون جایگاه قدرتمندتری را به خود اختصاص داده است. 
  3. خیزش مردم در کشورهای عربی در دو سال گذشته (بهار عربی) بسیاری از معادلات سیاسی را در خاورمیانه دگرگون کرد. در این میان دولتمردان ترکیه، توانستند بیش از دیگران ابتکار عمل را در دست بگیرند و حوزه نفوذ خود را بیش از پیش گسترش دهند. تا زمانی که بهار عربی به سوریه نرسیده بود، ترکیه در منطقه اعتماد به نفس بیشتری داشت و با اطمینان بیشتر سیاست خارجی اش را در جهت رسیدن به اهداف استراتژیکش سامان می داد. تحولات سوریه اما دولت ترکیه را در مقابل دو پرسش اساسی قرار داد: الف_ اگر دموکراسی خوب است و برای گسترش آن در منطقه به مخالفان سیاسی دولتهای عربی کمک می کند چرا در مورد کردها به اصول و قواعد دموکراسی عمل نمی کند و آزادی را از آنها دریغ داشته است؟ ب_ در ارتباط با کردهای سوریه باید از چه سیاستی پیروی کند؟ آیا سرنگونی رژیم بشار اسد منجر به تقویت کردها و احتمال برآورده شدن آرزوی دیرینه آنان و کابوس وحشتناک ترکها که تشکیل کردستان بزرگ است نخواهد شد؟
  4. تحولات سیاسی سوریه، کردها را نیز در موقعیت دشواری قرار داده است. در حالیکه بسیاری از احزاب سیاسی کردستان ایران و بخشی از احزاب اقلیم کردستان از سرنگونی بشار اسد حمایت میکنند، حزب کارگران کردستان، از آن جایی که نگران قدرت روزافزون ترکیه در منطقه است، اگر به حکومت کنونی سوریه نزدیک نشده باشد، چندان موافق تغییر آن نیز نیست. بسیاری از کارشناسان سیاسی گسترش و افزایش فعالیت مسلحانه این حزب در ماههای اخیر را در این راستا ارزیابی میکنند.  
  5. در ماههای اخیر زندانیان سیاسی در زندانهای ترکیه در اعتراض نسبت به سیاستهای حکومت ترکیه و ادامه مبارزات خویش به صورت جمعی و سازمان یافته در زندان به اعتصاب غذا دست زدند. مردم کردستان نیز در اقدامی مدنی و مسالمت آمیز و با حضوری گسترده و متحد به خیابانها آمدند و حمایت خود را از زندانیان اعلام کردند. تاریخ مبارزات سیاسی کردها چنین روزهایی را کمتر در خاطره دارد که برای کردها خیابان و زندان اینچنین هماهنگ به میدان مبارزه و کارزار سیاسی جهت دستیابی به حقوق خود تبدیل شده باشد. هماهنگی خیابان و زندان و رفتار مدنی شهروندان کرد در روزهای اخیر را شاید بتوان به عنوان نقطه عطف در مبارزات کردها تلقی کرد که اگر ادامه یابد میتوان از آن به عنوان مرحله ای نوین از روش و محل مبارزه به شمار و از بهار کردی سخن به میان آورد. ترکیه دیگر نمیتواند به زندانیان و مردمی که به شیوه مسالمت آمیز در خیابان خواهان به رسمیت شناخته شدن و تحقق حقوق خویش هستند برچسب «تروریست» بزند و آنها را سرکوب نماید. باید تحولات داخلی ترکیه، وضعیت سیاسی منطقه و افکار عمومی جهان را درک کرد و بر اساس آن روشهای مناسب مبارزه را تعریف و تعیین کرد. حضور در خیابان باید تداوم یابد که بهار کردی از خیابان آغاز میشود و خیابان است که بهار آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.       

۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه

رووخاندن

چاوەڕوان بوو خۆر ئاوا بێ. بەدزییەوە تماشایەکی ئەم لا و ئەو لای کرد. 
کەس دیار نەبوو، لە درگای دا.
پەلەی بوو، خواخوای بوو زوو درگاکە بکەنەوە. تماشایەکیتری ئەم لا و ئەو لای کرد.
درگاکە کرایەوە. بە پەلە خۆی کرد بە ناو ماڵەکەدا:
- پێم وابێ بەشداری ئەکەن، نانا دڵنیام. بە گیانی خۆم بەڕاستمە.
بەیانی زوو، پشتوێنەکەی رێک ئەکرد. چووە بەر ئاوێنەکە:
- بریا میترێک زیاتر بایە، جوانتر ئەبوو. 
بەرەو ئیدارە وەڕێکەوت و لە پشت مێزەکەی دانیشت:
- کوڕە بەشداری چیە؟ سەگ هەر سەگە! رەش و سپی بۆ نیە! دەبێ بڕووخێ! 
دەستێکی بە سمێڵیا هێنا و سەیرێکی دەوروبەری کرد. پێدەکەنی ... قاقای لێئەدا.


۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

شەرم و شیمیایی

- دایە گیان چۆنی؟ قورسەکانت خواردوە؟
بە خوا رۆڵە ئەمشەو خەوم لێنەکەوتوە، قورسە سوورەکانیشم خوارد، نەمهێشت ئێوەش بخەون. 
= ئەوە بۆ لێرە دانیشتوی؟ من ئێژم با بچین بۆ تاران یان تەبرێز بۆ لای دوکتورێکی باش.
خوا خاسیان بۆ نەکا، بێفایدەیە، بەخوا هیچ نازانن. ئەوە بۆ هەڵسای لە خەو؟
- دەی چی بکەین ئاخر؟ راس ئەکا بە قسەمان بکە با بچین بۆ تاران.
= زۆرمان پێناچێ، ئادرێسی دوکتورێک ئەزانم و ئەڵێن زۆر باشە.
ناتوانم. ئەمشەو خەریک بوو جەرگ و دڵم بێتە ناو دەمم. نەمهێشت ئێوەش بخەون. هەر پاییز دێ وام. بە دەس خۆم نیە. خەتای ئەو سەدامە گۆڕبەگۆڕە بوو. لەو ساڵەوە وام لێهات. لە بەر ئێشی سینەم خەو نەهاتەتە چاوم. نەمهێشت ئێوەش بخەون ...

۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه

هنر یا دولت؟


هیچ چیز برتر و بهتر از «دولت» نیست حتی ادب مرد! 
سعدی نمیدانست در آینده دولتی بر سر کار می آید که «به» از همه چیز است.
شاید در آینده ای نه چندان دور بنویسند:
دولت برتر از هنر آمد پدید!

۱۳۹۱ شهریور ۲۷, دوشنبه

ناسیونالیسم ایرانی و توافق دو حزب کرد


1.     در روزهای اخیر و برای اولین بار در تاریخ احزاب سیاسی کردستان، توافق­نامه­ا­ی منتشر شد که مفاد آن از توافق میان حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران حکایت داشت، این توافق­نامه هم در فضای سیاسی کردستان و هم در فضای سیاسی ایران واکنش­های مختلفی را از تأیید تا انتقاد و مخالفت برانگیخت. تأیید، انتقاد و مخالفت­ها نیز متفاوت بودند. برخی از این موضع­گیری­ها مستدل و منطقی بودند و زمینه­ی تفاهم و گفت­وگوی بیشتر را آماده می­کردند اما برخی دیگر آشکارا بر طبل دشمنی کوبیدند و عملاً اختلاف­ها را عمیق­تر از گذشته کردند. در این نوشتار، واکنش­ها و موضع­گیریهای برخی از اشخاص، سازمان­ها یا گروه­های مختلف از این منظر که تا چه حد اخلاقاً قابل دفاع هستند، به گسترش و تثبیت عدالت مدد می­رسانند و برای تضمین و استقرار جامعه­ای عادلانه مفید هستند، مورد بررسی قرار می­گیرند.
2.     اکبر گنجی در مقاله­ای تحت عنوان «پیامدهای تجزیه­طلبی در ایران» (سایت بی­بی­سی) معتقد است که: هویت‌طلبی و ملی‌گرایی قوی، می‌تواند حتی روشنفکران را به جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی بکشاند و آدم‌ها را چون گرگ و پلنگ و افعی به جان هم بیاندازد. قبل از دیدن واکنشها نسبت به توافق­نامه­ی احزاب کرد، بر این باور بودم که سخن گنجی، تهدیدی بیش نیست و چگونه ممکن است و می­توان باور کرد که روشنفکران یک جامعه منادی خشونت و جنایت باشند. اما اکنون، سخت اعتقاد دارم که روشنفکران به سادگی هر چه تمامتر در خط مقدم جبهه­ی جنگ و جنایت قرار می­گیرند. واکنش­های شتابزده و توأم با عصبانیت به توافق­نامه که با صدور بیانیه­های مختلف و مشت­های گره کرده همراه بود، قطعیت در ارائه­ی نظرات و باورها و آنها را مطلق پنداشتن، چه در میان مخالفان و چه در میان موافقان ماجرا، نتیجه­ای جز گسترش خشونت نخواهد داشت. بسیاری از مخالفان توافق­نامه به جای نقد و بررسی محتوایی متن و ادعاهای آن به طور مستقیم و غیر مستقیم از اعمال خشونت سخن به میان آورده­ و کانون بحث­ها را از حق تعیین سرنوشت، فدرالیسم و تمرکززدایی از قدرت به منطقه­ی به ظاهر ممنوعه، امنیتی و خطرخیز «تمامیت ارضی و تجزیه­طلبی» و گسترش خشونت و خون­ریزی برده­اند. بدیهی است که این توافق­نامه حاوی نکات و ادعاهای درست و نادرستی است که باید قبل از هر چیز در یک وضعیت آرام و غیر مطلق­گرایانه، مورد گفت­وگو، نقد و بررسی قرار گیرد.
جمع­آوری­های شتابزده­ی امضا در تأیید یا رد توافق­نامه و جبهه­گیری نادرست «طرفدار تمامیت ارضی تجزیه­طلب» و نقطه­ی مقابل آن «فارس کرد» در فضایی که هویت­ها در مقابل هم صف­آرایی کرده­اند و خشونت در آن موج می­زند موجب شده است آنچه قبل از هر چیز به بوته­ی فراموشی سپرده ­شود و کسی به آن فکر نکند، فضیلتی به نام «عدالت» است. در واقع نادیده گرفتن عدالت و تنوع فکری و عقیدتی و دامن زدن به خشونت - به صورت خواسته یا ناخواسته - اخلاقاً قابل دفاع نیست.
3.     مروری اجمالی بر واکنش­ها نسبت به توافق­نامه نشان می­دهد که برخی از آنها در بهترین حالت طرفدار دموکراسی اکثریتی هستند و بدین منظور عمداً یا سهواً از تحریف حقایق نیز ابایی ندارند. مصطفی ملکیان در مقاله­ی «سکولاریسم و حکومت دینی» این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان از دیکتاتوری اکثریت و یا سوءاستفاده از اکثریت بودن، پرهیز کرد؟ پاسخی که وی ارائه می‌کند بسیار کوتاه است: «در انسان‌ها معنویت رشد کند». رشد معنویت موجب می‌شود افراد به گونه‌ای پرورش یابند که آگاهانه از قدرت تصمیم‌گیری خود به زیان دیگران استفاده نکنند که این وضعیت نیز با سلوک درونی و باطنی میسر می‌شود. به گفته ملکیان یکی از وظایف روشنفکران در جامعه تلاش برای رشد معنویت است. در غیر این صورت، این امکان همواره وجود دارد که یک ساختار عقلانی به مخاطره بیفتد و از سوی اکثریت نسبت به اقلیت ظلم روا داشته شود. در برخی از واکنش­ها به ویژه آنگاه که به مشت­های گره­کرده و تهدید به خشونت و سرکوب متوسل می­شوند، سوءاستفاده از در اکثریت­بودن و فقدان معنویت و شرم به چشم می­خورد. علاوه بر این، تعیین خط قرمزی به نام «حفظ تمامیت ارضی» برای فعالیت سیاسی و اولویت آن بر حقوق بشر و دموکراسی و تحریف معانی مفاهیمی چون فدرالیسم، حق تعیین سرنوشت، اقلیت­های ملی و ... از ضعف معنویت و فقدان وجدان شرمگین و در نتیجه توجیه ظلم اکثریت نسبت به اقلیت حکایت دارد.
نکته­ی دیگری که نشانگر ضعف معنویت و وجدان شرمگین در میان فعالان سیاسی است برخورد گزینشی با اصول حقوق بشر و دموکراسی است. برای نمونه می­توان به اصل حق تعیین سرنوشت یا توزیع قدرت اشاره کرد که از سوی قائلان به دموکراسی صوری تحریف یا نادیده گرفته می­شود. تردیدی نیست که اصل حق تعیین سرنوشت یکی از اصول پایه حقوق بین­الملل معاصر است، اگرچه ممکن است نسبت به دیگر اصول تا حدی از ابهام برخوردار باشد یا دچار تحول مفهومی شده باشد اما این حالت به معنای آن نیست که در مورد رعایت آن به مثابه یک حق تردید روا داشته شود. نمونه­ی دیگر از برخورد گزینشی طرفداران دموکراسی صوری با قانون اساسی مشروطه مربوط است. ادعای ایشان با آنچه در قانون اساسی مشروطه در مورد تمامیت ارضی آمده است منافات دارد: اصل سیم: حدود مملکت ایران و ایالات و ولایات و بلوکات آن تغییر پذیر نیست مگر به موجب قانون. بر اساس این اصل حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، سرآغاز هر کار سیاسی نیست و به موجب قانون نه تنها می­توان از تغییر آن سخن گفت بلکه در جهت تغییر آن نیز  می­توان اقدام کرد. در اصل 9 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز همزمان بر آزادی، استقلال و تمامیت ارضی تأکید شده است: در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت وتمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه‌دولت و آحاد ملت است‌. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام‌استفاده از آزادی به استقلال سیاسی‌، فرهنگی‌، اقتصادی‌، نظامی وتمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق‌ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع‌را، هر چند با وضع قوانین و مقررات‌، سلب کند.
در این اصل از قانون اساسی صرفاً بر این نکته تأکید شده است که هیچ مقامی به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور حتی با وضع قوانین نمی­تواند آزادی­ها را محدود کند، در حالی که در مورد حفظ تمامیت ارضی، این تأکید وجود ندارد لذا می­توان از آن برداشت کرد که با وضع قوانین و مقررات، سخن از تغییر تمامیت ارضی یا فعالیت در جهت تغییر، مغایرتی با قانون اساسی ندارد.
بدیهی است که این تلقی از دموکراسی و حقوق بشر، برخورد گزینشی با قانون اساسی مشروطه، تحریف مفاهیمی چون حق تعیین سرنوشت، فدرالیسم، اقلیت­های ملی، دولت-ملت و ... با توجه به اینکه شرط التزام به قاعده­ی اکثریت را مقید به رعایت حقوق اقلیت نمی­سازد، در خدمت عدالت نیست و لذا اخلاقاً هم قابل دفاع نمی­باشد.
4.       در حقیقت مهم­ترین اهداف جنبش مشروطه تحدید قدرت حکومت، تحکیم قانون و تثبیت حقوق مدنی شهروندان بود (معمار، رحمت­اله: 1386). مشاهده می­شود که اهداف این جنبش عمدتاً مبتنی بر اصول و قواعد دموکراسی هستند و ناسیونالیسم به مثابه یک هدف، نسبت به اهداف مذکور از جایگاه مهمی برخوردار نیست. در واقع در نوسازی یا به عبارت بهتر در «دموکراسی­خواهی رضاشاهی» است که ناسیونالیسم نسبت به دموکراسی و عدالت در اولویت قرار می­گیرد. در چارچوب این دموکراسی­خواهی است که از سیاست سرکوب اقلیت­ها توسط رضاشاه به نیکی و به عنوان یکی از نقاط قوت وی یاد می­شود، در تأیید سیاست یکسان­سازی فرهنگی وی، نگرش «شرق­شناسانه» ساخته و پرداخته می­شود و حقوق ملت و عدالت همواره به نفع تمامیت ارضی و به نام هراس از تجزیه­طلبی نادیده انگاشته شده است. تقدم آرمان ناسیونالیسم و شعار تمامیت ارضی بر اصول و قواعد دموکراسی که عدالت را در حد ممکن در جامعه طلب می­کند، گسترش عدالت را دچار وقفه می­سازد و حتی در مواردی خشونت، نابرابری و ظلم را توجیه می­نماید.
ناسیونالیسم از جهت دیگری نیز موافق با عدالت نیست و نمی­تواند اخلاقاً قابل دفاع باشد: در حقیقت ناسیونالیسم بیش از آنکه در پی کشف و گسترش حقیقت باشد به تحکیم و تثبیت هویت­ در مقابل دیگران یا اغیار می­اندیشد. این توافق­نامه اگر از منظری غیر ناسیونالیستی و غیر هویتی مورد بررسی قرار می­گرفت (چه بسا شده است) می­توانست منشاء توافقات دیگر یا تفاهم بر سر اندیشه­های نو شود اما از آنجایی که از یک موضع هویتی با آن روبه­رو شدند بر تقابل­ها افزوده شد و آنگاه که از مشت­های گره کرده و تهدید و خشونت سخن به میان آمد، هویت مقابل نیز در نفی تمامیت ارضی ایران سخنانی به میان آوردند که در تاریخ ایران بی­سابقه بوده است. در واقع هویت­ها ضمن اینکه دشمن اصلی تنوع و در پی زدودن آن هستند، گاه بر سر یک سخن واحد و مشابه در مقابل یکدیگر صف­آرایی می­کنند و خشونت می­ورزند و تمایل یا حتی عزم آن را دارند روش­ها و منش­های خود را بر «دیگری» تحمیل نمایند.
5.       ذکر این نکته ضروری است که نقد ناسیونالیسم ایرانی و برجسته­کردن خطاهای آنان، هرگز به معنای آن نیست که ناسیونالیسم کردی از خطا مبراست. با توجه به اینکه ناسیونالیسم کردی در واقع تا حد زیادی واکنشی است به ناسیونالیسم فارسی، لذا اشتباهات هر دو نیز تا حد زیادی یکسان و مشابه است. این نیز در برخورد با حوادث و تحلیل امور گزینشی عمل می­کند، خشونت تقدیس می­شود، عدالت و اخلاق در اولویت نیست و هویت­پرور است. تشکیل دولت کردی یا کردستان بزرگ، اگر مبتنی بر اصول و قواعد دمکراسی و عدالت نباشد نه اخلاقاً قابل دفاع است و نه ممکن. روشنفکران دمکراسی­خواه و جامعه­ی جهانی نیز به ندرت از تشکیل کشوری غیر دمکراتیک حمایت می­کنند.
در جامعه­ای که ما در آن زندگی می­کنیم، نابرابری و بی­عدالتی­های فراوانی به چشم می­خورد و عمیقاً آنها را لمس می­کنیم. در این میان مهم آن است که به قول «آمارتیا سن» در حد توان در پی زدودن بی­عدالتی­های چاره­پذیر برآییم نه در تلاش برای ساختن جهانی که عیب و نقصی نداشته باشد. تجزیه­ی ایران نه در توان کردهاست و نه برای آنها مفید فایده است اما تلاش برای رفع و زدودن بی­عدالتی­ها در چارچوب ایران، تلاشی واقع­بینانه، ممکن و اخلاقی است.

۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

موعتادی کۆمەڵناس

ئیسە ئەو کەسانەی کە ماڵ درووست ئەکەن بۆ ئەوەی دزییان لێنەکرێ مەجبوورن شەوانە کەسێک لە ماڵەکە دانێن. ئاشنایەکی ئێمە کە خەریکە ماڵ درووست ئەکا ئەو کارەی کردوە. لە پەنای ئەو ماڵە، کەسێکیتریش ماڵەکەی تێک ئەدا ئەما کەسی بۆ ناگرێ کە ئاگای لێبێ. نزیکانی نیوەشەو لەو ماڵە کە تێک دراوە دەنگە دەنگ دێ. نیگەهبانی ماڵەکەیتر چەن جار بانگ ئەکا: ئاغای رۆستەمی. کەس جواب ناداتۆ. دووبارە: ئاغای رۆستەمی! کە ئەبینێ کەس جواب ناداتۆ. زەنگ لێئەدا بۆ پۆلیسی ١١٠. ئەچنە ناو ماڵەکە ئەبیننن کابرایەکی کز و لاواز بەفەرغوونێکەوە کە پڕە لە لەتە ئاسن و شتی وا لە ناو ماڵەکەدایە. لێی ئەپرسن تۆ کێی؟ ئەڵێ من ئاغای رۆستەمیم. ئێژن چ کارەی؟ ئەڵێ کارمەندم. مەعلووم ئەبێ کابرا موعتادە و هاتە بۆ دزی. ئەما موعتادێکی دزی کۆمەڵناس!
بۆ چی وتبووی ناوم رۆستەمییە و کارمەندم؟ چۆن زانیبووی ناوی خاوەنی ماڵەکە رۆستەمییە و کارمەندیشە؟ وەقتێک نیگەهبانی ماڵەکە چەن جار بانگ ئەکا ئاغای رۆستەمی، موعتادەکە ئەزانێ کە ئەبێ ناوی ساحێبماڵەکە رۆستەمی بێ. بەوەا کە ئەڵێ ئاغا و بە شۆرەت بانگی ئەکا ئەبێ کارمەند بێ. چونکە ئەگەر بازاری بێ دیارە ئەوە نە پێی ئەوترێ ئاغا و نە بە شۆرەت بانگی لێئەکەن وەکو کاکە یان حاجی و ... کەوابوو ئەڵێ کارمەندیشم.
ئەوە ئێمە بوایەتین هەوڵ ئەبووین و ئەمانوت شاگردبەناین وەستا وتیەتی دانیشە ئەوە ئیسە دیمەوە!!

۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

دموکراسی یا جودایی

زۆر زەحمەتم بەو وتارەوە کێشا و ئەسڵەن باوەڕم نەئەکرد ئەبێ ئەو هەموە کاتەی بۆ سەرف کەم. پێم خۆشە بخوێندرێتەوە و لە بیر و رای خوێنەران ئاگادار بم. سپاستان ئەکەم دیتنی خۆتان لە سەر ئەم وتارە بنووسن:

http://radiozamaneh.com/society/humanrights/2012/08/18/18412
شتێکیتر کە ئەبێ باسی بکەم ئەوەیە کە من لە هیچ زانکۆیەکی کوردستان تەدریس ناکەم و ئەوەی کە نووسراوە ماموستای زانکۆکانی کوردستانم هەڵەیە.

۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

رفاندن و گفتوگۆ

حسەین ئایگون نوێنەری خەڵکی دەرسیم لە پەڕلمانی تورکیە کە چەند رۆژ لە مە وبەر لە لایەن گریلاکانی پارتی کرێکارانەوە رفێندرا بو، دوای ئازاد بوون و لە وتووێژێکدا کە لە گەڵ کاناڵێکی تلێویزیۆنی تورکیەدا بووی نیشانیدا کە سیاسەتمەدارێکی بائەخلاق و لێهاتوە و دەنگی خەڵکی دەرسیم بە فیڕۆ نەچوە.
  1. ئەگەرچی رفاندن و دەسبەسەرکردنی کەسێک خۆی لە خۆیدا جۆرێک لە بێحورمەتی تێدا بەدی ئەکرێ بەڵام بۆ ئەوەی حورمەتی کورد بپارێزێ و بەهانە نەدا بە دەست نەیارانی کوردەوە ئەڵێ هیچ بێحورمەتییەکیان پێنەکردوە و بە شێوەیەکی ئینسانی مامەڵەیان لە گەڵ کردوە.
  2. هەروەها کە ئاماژە ئەکات بۆ کشانەوەی لە حیزبی جمهوری گەل لە لایەن گریلاکانەوە بە شێوەیەکی راستەوخۆ فەرمانی پێنەکراوە و تەنیا پێشنیاریان ئەوە بوە، هەمیسان حورمەتی کورد ئەپارێزێت. بەڵام خاڵی سەرنجڕاکێش وەڵامەکەیەتی بۆ ئەو پێشنیارە کە نیشاندەری خاوەنهەڵوێستییەتی بە مافی چارەی خۆ نووسین و تەئکیدکردن لە سەر پرەنسیبەکانی گفتوگۆ. باسکردن لە ئەندامەتی لە حیزبی سیاسی یان تەنانەت پێشنیاری! کشانەوە لە حیزبێک لە دۆخ و فەزایەکی میلیتاری و لە کەمپدا ناوی "گفتوگۆ" نیە. لە لایەکیتریشەوە ئەمە پەیوەندی بە ئیرادە و خواستی تاکەوە هەیە و مافی هەر مرۆڤێکە کە ئازادانە رێگە و رەوشتی سیاسی و چارەنووسی خۆی دیاری بکات.
  3.  ئایگۆن زۆر راشکاوانە تەئکید لە سەر ئاشتیخوازی، دژایەتی لە گەڵ توندوتیژی و تووشایەتی و هەڵگرتنی هەنگاوی عەمەلی لە پێناویاندا ئەکات و ئەشزانێ کە زۆر کەس و لایەن لە هەر دوو لاوە ئەمەیان لا پەسەند نیە و هەر دوو لا بە دوژمنی خۆیانی ئەزانن. 
  4. پەیامی سەرەکی ئەم وتووێژەیش هەر ئەمەیە کە لە حاڵەتێکی ناوازەدا لایەنە دژبەرەکان کە باوەڕیان بە مافی مرۆڤ و ئاشتی و چالاکی سیاسی مەدەنی و هێمنانە نیە لە دژایەتی لە گەڵ وەها کەسانێکدا هاوڕان بە یەک جۆر هەڵسوکەوتیان لە گەڵ ئەکەن. لە راستییدا ئەم بیر و باوەڕ و ئەم جۆرە هەڵوێستانە بۆ هەر دوو لا مەترسیدارە.

۱۳۹۱ تیر ۱۰, شنبه

بیرەوەری

چەن ساڵ لەوە پێش لە گەڵ چەند کەس لە دۆستان وێبلاگستانی سەقز دروس کرا. دەورانێکی خۆش بوو. زوو زوو یادداشتمان ئەنووسیو زۆر کەسیش ئەیانخوێندەوە و نەزەر و رای خۆیان ئەنووسی. هەر چەند دوای ماوەیەک هاک کرام و تەواوی ئەو شتانە کە نووسیبوم هەمووی لە بەین چوون ئەما دووبارە دەستم پێکردەوەو هەر کۆڵم نەدا.
لەو رۆژانەدا نەفەرێک لە زۆربەی وێبلاگەکان بە نازناوی جۆراوجۆر بە قەولی خۆی نەزەر و بیروڕای ئەنووسی ئەما بە زۆری سوکایەتی ئەکرد بە ئێمە. زۆر جار سنووری ئەخلاقی ئەبەزاند. من بە نووسین و ئیدیعاکانیا ئەمناسی و ئەمزانی کێیە، ناویم بە کەس نەوت. وتم لەوانەیە خۆی ماندوو بێ و دەس لەم کارەی هەڵگرێ. تازە لە وڵاتێکی دووردەست نیشتەجێ ببو. 
ئێستا لە فەیسبووکیش هەر هەیە بەڵام چونکە بە ناوی خۆیەوە هاتوە زۆر کەم نەزەر دائەنێ و کەمیک ماقوڵانە هەڵسوکەوت ئەکا. لەوانەیشە سەری بە ماڵ و مناڵەوە گەرم بێ.
ئەمڕۆ وێبلاگی دۆستی بەڕێز کاک عەبدوڵآی لەتیفپوورم دی ئەمانەم بیر کەوتەوە.

۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

انتخابات مصر و ابطال تحلیل های پیشین

برای کسانیکه در چند سال اخیر سیر تحولات کشورهای عربی و آنچه را که «بهار عربی» نام گرفته است، دنبال می کنند، انتخابات ریاست جمهوری مصر از جهات عدیده ای حائز اهمیت است. همواره و در تمام کشورهای جهان، انتخابات شور و شوق خاصی به جامعه می بخشد و نگاههای بسیاری را به سوی خود جلب می کند. اگر این انتخابات پس از یک انقلاب باشد و در کشور خاص و تأثیرگذاری چون مصر برگزار شود، جذابتر و جالب توجه تر می شود. علاوه بر این، حضور کاندیداهایی که در حکومت پیشین نقش و مسئولیت داشته اند و رقابت آنها با اسلامگرایان که خود را صاحب انقلاب می دانند، نیز بر حساسیت این انتخابات افزوده بود. 
با این اوصاف انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و به لحاظ جامعه شناسی انقلاب نتایج بسیار معنی داری از صندوقهای رأی بیرون آمد که در تحلیل انقلاب مصر و بهار عربی نقش کلیدی دارد به گونه ای که ممکن است بسیاری از تجزیه و تحلیل های پیشین در مورد انقلابها را ابطال نماید و این پرسش اساسی را در برابر ما قرار دهد که این چگونه انقلابی بوده است که «احمد شفیق» آخرین نخست وزیر رژیم «سرنگون شده» بیشترین رأی مردم مصر را به خود اختصاص می دهد و از تمامی انقلابیون پیشی می گیرد؟ اگر عدم مشارکت گسترده مردم و آرای «عمر موسی» که مدت زیادی وزیر خارجه در دولت مبارک بود، نیز به عنوان یکی از کارگزاران رژیم پیشین محاسبه شود، آنگاه رأی مردم در انتخابات معنی دارتر می شود.
1. اولین نکته ای که در انتخابات مصر از اهمیت برخوردار است و تعریف ما را از انقلاب دگرگون می سازد میزان مشارکت مردم در انتخابات است. معمولاً پس از انتخابات شور و شوق و انگیزه زیادی در میان مردم برای تعیین سرنوشت خویش وجود دارد. در بسیاری از کشورها میزان بالای مشارکت مردم در امور سیاسی را نشانه مشروعیت نظام سیاسی قلمداد می کنند. آمارهای اعلام شده از مشارکت حدوداً 50 درصدی مردم مصر حکایت دارد. در کشوری که در آن انقلاب رخ داده است و برای اولین بار یک انتخابات آزاد در آن برگزار می شود، مشارکت حدوداً 50 درصدی در انتخابات ریاست جمهوری، نشانگر عدم مشارکت سیاسی مردم یا به عبارت دیگر نارضایتی از روند انقلاب یا خود انقلاب است. حال اگر از یک سو منازعه انقلابی را عبارت از منازعه ای بدانیم «که در آن بخش عمده ای از جمعیت به صورتی مؤثر بسیج می شود» (بشیریه: انقلاب و بسیج سیاسی، 1372: 6) و از سوی دیگر آرای 37 درصدی احمد شفیق و عمر موسی را در نظر آوریم این نکته که احتمالاً انقلاب یا روند آن در میان مردم مصر محبوبیت ندارد و بخش عمده ای از مردم به صورتی مؤثر بسیج نشده بودند، بیشتر برجسته خواهد شد. به این آمار و ارقام بایستی احتمالاً درصدی از «واردشدگان» به صفوف انقلابیون را افزود که اعتقادی به اهداف انقلاب ندارند اما به علت ملاحظات یا منافع شخصی به جنبش می پیوندند (ص: 93).
2. اگر ادعای فوق پذیرفته شود که اکثریت یا بخش عمده ای از مردم مصر مخالف انقلاب یا حداقل با آن همراه نبودند، پس چگونه رژیم حسنی مبارک سرنگون شد و انقلاب! مصر به پیروزی رسید؟ در پاسخ به این پرسش باید به چند عامل اشاره کرد:
  • ویژگیهای شخصیتی حسنی مبارک: ویژگیهای فردی حکام مورد توجه بسیاری از تحلیلگران انقلاب بوده است. برخی به از میان رفتن اعتماد به نفس، تجمل گرایی، فساد، بی تدبیری حاکمان و عدم یکپارچگی گروه حاکمه اشاره می کنند و بسیاری نیز حکام پیش از انقلاب را به عنوان حکامی نرم خو، دلرحم، خوش نیت و مهربان توصیف کرده اند (صص: 107- 108). حسنی مبارک و اطرافیانش واجد مجموعه ای از ویژگیهای فوق بودند. از یک سو فساد و تجمل گرایی در حکومت مصر ریشه دوانده بود و از سوی دیگر مدارا با انقلابیون در میدان تحریر و عدم سرکوب آنان و در نهایت ماندن در مصر و قبول محاکمه نشان از نرم خویی و خوش نیتی آنها و به ویژه مبارک دارد. اگر به هر دلیلی، حکومت سابق مصر تصمیم بر سرکوب معترضین می گرفت و به خشونت توسل می جست با توجه به نتیجه انتخابات اخیر به جرأت میتوان ادعا کرد که سرنگونی حکومت به سرانجام نمی رسید چرا که هزینه بسیج افزایش می یافت و با توجه به عدم همراهی بخش وسیعی از مردم با انقلابیون، شرایط را برای پیدایش جنبش انقلابی دشوار می ساخت. یا اگر دارای اعتماد به نفس بود و دچار بی تدبیری و فساد نمی شد و جسارت برگزاری یک انتخابات آزاد را داشت با توجه به نتایج انتخابات اخیر به احتمال قوی اکنون از انقلاب مصر سخنی به میان نمی آمد. عدم همراهی نیروهای نظامی و ماشین سرکوب یا عدم استفاده از آن را نیز باید از همین زاویه تحلیل کرد.
  • شرایط ساختاری جامعه مدنی: تردیدی نیست که رژیم مبارک یک رژیم اقتدارطلب به شمار می آمد. در چنین شرایطی سرمایه اجتماعی درون گروهی گسترش می یابد و جامعه به گروههای مختلف که هویت خاص خود را دارند تقسیم و در نتیجه شکافهای اجتماعی تشدید می شود. در این حالت برای مخالفان حکومت که نهادهای خاص خود را ایجاد کرده اند، امکان بسیج انقلابی افزایش می یابد. حکومت سابق مصر توانایی یا عزم ایجاد جامعه مدنی پیوسته را نداشت که بر اساس آن سرمایه اجتماعی برون گروهی رواج می یابد و اعتماد متقابل را در میان افراد و گروههای مختلف به وجود می آورد. لذا گروههای مخالف حکومت هر کدام به تنهایی نسبت به شکل گیری نهادها و گروههای مختلف همت گماشتند. در این میان سلفیها و اخوانیها با ایجاد مرزبندیهای مشخص، طرفدارانشان را سازماندهی  و بسیج کردند و هویت مشخص و متمایزی را گسترش دادند که مبنای حضور مداوم آنها در میدان تحریر شد. در مقابل، گروههای مخالف انقلاب که اتفاقاً اکنون مشخص شده است تعدادشان نیز کم نبوده است نتوانستند در این حد نسبت به بسیج طرفداران خویش اقدام لازم را به عمل آورند.
  • ایدئولوژی: در واقع یکی از لوازم و متغیرهای اصلی انقلاب، ایدئولوژی است. ایدئولوژیها با ساده سازی واقعیت، نامطلوب خواندن وضع موجود و حکومت را مقصر اصلی قلمداد کردن، بسیج عمومی را ممکن و تسهیل می سازند. تنها ایدئولوژی می تواند جمعیت کثیری را برای مدت مدیدی در میدان تحریر نگه دارد و این انگیزه را در آنها ایجاد کند که برای رهایی از این وضع نامطلوب و رسیدن به وضع مطلوب از جان خود مایه بگذارند و مشکلات و سختیها را به جان بخرند. در شرایط انقلابی، ایدئولوژی می تواند منجر به بسیج مردم شود اما در انتخابات و به ویژه انتخابات ریاست جمهوری که فضای سیاسی عقلانی تر می شود و کاندیداها می بایست برنامه های عقلانی و مشخصی را ارائه دهند، ایدئولوژی نمی تواند چندان کارساز باشد و دقیقاً به همین دلیل است که انقلابیون اکنون نگرانتر از همیشه باز به ایدئولوژی و میدان تحریر پناه برده اند و به جای اینکه ملتزم به قواعد انتخاباتی و صندوق رأی باشند چهره های برافروخته ی جوانانی را در میدان به نمایش می گذارند که گویی ایدئولوژی با جسمشان در آمیخته است و حاضر نیستند حضور دیگری را تحمل نمایند و رقیب را به حضور دگرباره در میدان تحریر تهدید می کنند.
  • انقلاب مصر آنگاه به اهداف خود نائل خواهد آمد که کسی چون احمد شفیق به قدرت برسد. وی از همه انقلابی تر است و از هم اکنون اعلام کرده است که با اسلامگرایان و حضور آنها در قدرت مشکلی ندارد. در حالیکه اکثریت مجلس در اختیار اخوانیهاست به نفع دموکراسی است که زمام قوه مجریه نیز به آنها سپرده نشود. این وضعیت حتی به نفع اخوانیها و سلفیها نیز می تواند باشد چرا که با حضور در قدرت و مواجهه با انتظارات حداکثری دیگر ایدئولوژی و ساده سازی واقعیتها در مقابل پیچیدگیهای جهان اجتماعی کارساز نیست لذا به زودی ناتوانی و عجزشان در برآورده کردن خواسته های مردم معلوم می شود و ممکن است در انتخاباتهای بعدی همین آرا را نیز نتوانند کسب کنند.

۱۳۹۱ فروردین ۵, شنبه

لینکی کایەی شوناسەکان و هەڵبژاردن

http://xornews.net/archives/7014

ئەمە دەقی تەواوی وتاری "کایەی شوناسەکان و هەڵبژاردن"ه.

۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

کایەی شوناەسەکان و هەڵبژاردن

کایەی شوناسەکان و هەڵبژاردن

هەڵبژاردن هەمیشە گرنگی تایبەت بە خۆی لە ئێراندا هەبووە. هەڵبژارنی ٢ی جۆزەردانی ١٣٧٦ کە زەمینەی بۆ بە دەسەڵاتگەیشتنی رێفۆڕمخوازان خۆش کرد، سەرەتای سەرهەڵدانی بزووتنەوە، سەردەم و لاپەڕەیەکی نوێ بو لە مێژووی کۆماری ئیسلامیدا. هەروەها هەڵبژاردنی ٢٢ی جۆزەردانی ١٣٨٨ بە شێوەیەکی یەکجار بەرفراوانتر کاریگەری هەبووە لە سەر گوتار و بارودۆخی ‌هێزە سیاسییەکانی ناوخۆ و دەرەوەی ئێران و هەلومەرجی ئێران لە ناوچە و لە ناو کۆمەڵگای نێونەتەویدا. هەر بە پێی ئەو بۆچوونە کە هەڵبژاردن لە ئێراندا سەردەم و گوتاری سیاسی نوێ دێنێتە ئاراوە، زۆربەی حیزب و لایەنە سیاسییەکانی ناوخۆ و دەرەوەی دژ بە دەسەڵات لە لایەک و لایەنگرانی حکومەت لە لایەکیترەوە، خۆیان بۆ هەڵبژاردنی ١٢ی رەشەمەی ١٣٩٠ تەیار و ئامادە کرد. بەڵام ئەم هەڵبژاردنە لە گەڵ هەڵبژاردنەکانیتری پێش خۆی چەندین جیاوازی سەرەکی هەبوو، هەر بۆیە چاودێرانی سیاسی بە وردی سەیری ئەم ئەزمون و پرۆسەیان ئەکرد کە ئاکامەی چی ئەبێت و بەرەو کوێ ئەڕوا. یەکەمین جیاوازی ئەوە بو کە دوای دەیەمین هەڵبژاردنی سەرەککۆماری و کێشەکانی دوای ئەو کە حکومەت وەکو "فیتنە" و ئۆپۆزیسیۆن وەکو "بزووتنەوەی سەوز" وەسفیان کرد ئەمە بۆ یەکەمجار بو کە سەندوقی دەنگدانیان ئەهێنایەوە بەر دەمی خەڵک. دووهەمین جیاوازی ئەوە بو کە رێفۆڕمخوازان، مەجالی چالاکی و کاندیدابوونیان پێنەدرا و بە واتایەکیتر بەشی هەرە سەرەکییان دەرکران لە دەسەڵات. سێهەمین جیاوازی ئەوە بو کە کێشە و رقابەت کەوتە نێوان بنەماخوازەکان کە بەشێکیان لایەنگری ئەحمەدینژاد و ئایەتوڵا میسباح و ئەوانیتریش سەر بە لایەنی سونەتی بنەماخوازەکان بوون. چوارەمین جیاوازی ئەگەڕێتەوە بۆ ئەو دروشم و بەرنامانە کە لە لایەن کاندیداکانەوە پێشکەش ئەکرا. ئەگەر لە هەڵبژاردنەکانی پێشوودا باس لە مافی مرۆڤ، بەرابەری، بزووتنەوەی خوێندکاران و ژنان، ئازادی راگەیاندن و ... ئەکرا، ئەمجار ئاستی بەرنامە و دروشمەکان زۆر نزم ببوونەوە و زۆرزۆرەکەی باس و رەخنە لە بەرنامە ئابورییەکانی ئەحمەدینژاد و چۆنیەتی هەڵسوکەوت لە گەل دەوروبەرییەکانی ئەکرا. بایکۆتکردنی هەڵبژاردن لە لایەن بەشێکی هەرەزۆری ئۆپۆزیسیۆنی ناوەو و دەرەوە و کۆن و تازە، پەنجەمین جیاوازی و تایبەتمەندی ئەم هەڵبژاردنە بو بە نیسبەتی هەڵبژاردنەکانی پێشوو. پرۆپاگەندەی بایکۆت بێوێنە و بەرفراوان بو و وا چاوەڕوان ئەکرا رێژەی بەشداربووان زۆر کەم بێت. بەڵام ئەو جۆرەی کە پێشبینی ئەکرا وا دەرنەهات. دوای هەڵبژاردنیش قسە و باس هەر درێژەی هەبو بە تایبەت لە بارەی دەنگدانی خاتەمی هەرا و هوریای زۆر دەستی پێکرد.

لە وەها حاڵ و هەوایەکدا دوو پرسیاری سەرەکی دێتە ئاراوە:

· بۆچی خەڵک بەشدارییان کرد؟

· خەڵک چۆن بەشدارییان کرد؟

A. ئەمانە پرسیاری سەرەکین. وەڵامی ئەو پرسیارانە پێویستی بە ناسینێکی کۆمەڵناسانە هەیە لە کۆمەڵگای کوردەواری و مەیدانی سیاسەت لە ئێران. پڕۆسەی سیاسی بە گشتی و هەڵبژاردن بە تایبەت لە ئێران چەند تایبەتمەندی و داستانی جیاوازی خۆی هەیە:

1.کەم کەس هەیە سووکە ئاگادارییەکی لە دیموکڕاسی و پڕەنسیبەکانی ببێ و پرۆسەی هەڵبژاردن لە ئێران بە دیموکڕاتیک بزانێ. بەشێکی زۆر لە حیزبە سیاسییەکانی ئێران فورسەتی چالاکی و کاری سیاسییان پێ نادرێ، هەزاران کەس سەلاحییتیان تەئید نابێ، چاودێری سەربەخۆ و دەزگاکانی راگەیاندنیی ئازاد نیە و ...

2.هەروەها هەر کەسێک تۆزێک ئاشنا بێ لە گەڵ فەزای سیاسی ئێران، ئەزانێ کە هەڵبژاردن لە ئێران هەمیشە حەدیئەقەلێک لە رقابەتی تێدایە و ناتوانین ئیدیعای ئەوە بکەین کە ئەمە بە تەواوەتی شانۆگەرییە و خەڵک هیچکارەن لە دەسنیشان کردنی نوێنەرەکان بۆ پارلمان، ئەگەرچی فیلتێری جۆراوجۆر هەیە بۆ پاڵاوتنی کاندیداکان. لە خولەکانی رابردوودا، زۆرتر رقابەت لە مابەینی دوو باڵی سەرەکی حکومەت (رێفۆڕمخواز و بنەماخواز) بو. بەڵام لەم خولەدا رێفۆڕمخوازەکان سیاسەتی بایکۆت و بەشداری نەکردکیان هەڵبژارد، بۆیە رقابەتی سەرەکی بە تایبەت لە شارە گەورەکان، کەوتە نێوان دوو لایەن لە بنەماخوازەکان. هەڵبەت "عەلی موتەهەری"ش لیستێکی بە ناوی رەخنەگرانی دەوڵەت کە دوایی بو بە "دەنگی میللەت" هێنایە ناو کایەی هەڵبژاردنەوە. لە شارە چکۆلەکان، بە جۆرێکیتر رقابەت لە نێوان کاندیداکان دروست ئەبێ کە سەرچاوەی رقابەتەکە ئەگەڕێتەوە بۆ ناوچەگەرایی، باندگەرایی یان بەرژەوەندی تاکەکەسی. بە هەر حاڵ جۆرێک لە رقابەت بەرچاو ئەکەوێت و بەم بۆنەوە بەشێک لە خەڵک بەرەو سندوقەکانی دەنگدان ئەچن.

3.لە بەر بەربڵاوی گەندەڵی و ناکارامەیی سیستەمی ئیداری و بۆڕۆکڕاسی و هەروەها ئاشنا نەبوونی خەڵک بە ئەرکی نوێنەرایەتی لە پاڕلمان، بەشێک لە گیر و گرفتەکانیان لە رێگەی چوون بۆ لای نوێنەر حەل و فەسڵ ئەکەن یان لەوانەیە کەسانێکیش لە رێگەی نوێنەرەوە پۆست و مەقام بەدەست بێنن. زۆر جار کەسێک کە ئەبێ بە نوینەر لەوانەیە هیچ لە یاسا و رەوتی یاسادانان نەزانێ بەڵام باندێک بە دەوری خۆیەوە دروست ئەکات و فەرهەنگێکی سیاسی نالەبار لە کۆمەڵگادا جێ ئەخات کە سڕینەوەی زۆر سەخت و چەتونە. حکومەت هەرچی زیاتر قەبە بێ و رێگەی گەندەڵی زۆرتر بێ خەڵکانێکی زیاتر خۆی پێ هەڵدەواسن. بۆیە زۆربەی ئەو کەسانەی لەم حکومەتەدا کارەیەکن، هەر کەس بۆ خۆی دەستە و باندی تایبەت بە خۆی هەیە و کەمتر چالاکییەکانیان ئەخەنە ناو خانە و چوارچێوەی حیزب و دامەزراوەی شەفاف و رەسمی. ئەم حاڵەتە لە گەڵ فەرهەنگی سونەتی کۆمەڵگای ئێرانیش ئەخوێنێتەوە کە زیاتر بە هیوای گەیشتن بە ئامانجەکانیانن لە رێگەی دۆست و ئاشنابازی و بەرتیلدان و بەرتیلوەرگرتن. ئەم باند و باندبازی و ئەم بارودۆخە سنوری نێوان بەرژەوەندی گشتی و تایبەتی ون و نادیار ئەکا.[i]

4. هەر لەو سیستەمە بۆڕۆکڕاتیکە، نوێنەر بەش بە حاڵی خۆی و بە پێی توانایی، زۆر کاری لە دەس دێ و توانای ئەنجامدانی زۆر کاری قانونی و تەنانەت نایاسایی هەیە. بۆ نمونە ئەتوانێ بێکار دامەزرێنێ، پۆست و مەقام بۆ دەوروبەرییەکانی دەستەبەر کا، بۆ شار و گوندەکان بوودجەی زیاتر وەرگرێ و .... هیچ نەبێ لای زۆر کەس - لەم وڵاتە کە کارەسات و گرفتاری ئەبارێ – نوێنەر بە شێوەیەکی تایبەت یان بە گشتی کەسێکی کاربەدەستە لە ناو دەسەڵات و بۆ رۆژی تەنگانە باشە. کەوابوو با نوێنەر خۆمانە و ناسیاو و ئاشنا بێ. لەم فەرهەنگە زیاتر گرنگی ئەدرێ بە ئاشنا نەک بە تاک و مرۆڤ. لە لایەکیتریشەوە لە گەڵ بێمتمانەیەکی بەرچاو کە سەبارەت بە حکومەت هەیە لە هەمان کاتدا وابەستەییەکی قووڵیش لە فەرهەنگ و ناخ و دەروونی ئەندامەکانی کۆمەڵگادا ریشەی داکوتاوە. لە فەرهەنگی سونەتیدا هەموو شتێک راستەوخۆ یان ناڕاستەوخۆ پەیوەندی هەیە بە دەسەڵاتەوە و نوێنەر و پارڵمانیش بەشێکی هەرە گرنگن لەو دەسەڵاتە[ii].

5.یەکێکیتر لە تایبەتمەندییەکانی دەوڵەت لە ئێران ئەوەیە کە چین و توێژگەلی جۆراوجۆری کۆمەڵگا بە شێوەیەکی نابەرابەر وابەستە ئەکا بە خۆی. بە واتایەکیتر تۆڕێکی متمانەی تایبەت بە بەشێک لە ئەندامانی کۆمەڵگا دروست ئەکا و هەر کات پێویستی بە پشتیوانی هەبو وەک لە کاتی هەڵبژاردن یان رێپێوانی حکومەتی لەو تۆڕە کەڵک وەرئەگرێت. ئەمە لە گەڵ دابین کردن و رێزگرتن لە مافی هاووڵاتیبوون جیاوازی هەیە و لە سەر بنەمای مافی تاک و مرۆڤ دروست نەبووە. بۆ نمونە رێکخراوەی بەسیج وەها ئەرکیک لە کاتی خۆیدا جێبەجێ ئەکات. یان رێژەیەکی زۆر لە خەڵک لە رێگەی یارانە یان پیشەی دەوڵەتی وابەستەن بە دەوڵەت و هەردەم نیگەرانی ئەوەن ئەم بەرژەوەندییانە لە دەست بچێ[iii].

B. چۆنیەتی بەشداریکردنی خەڵک لە پرۆسەی هەڵبژاردن، گرنگی تایبەتی هەیە بۆ راڤە کردن و خوێندنەوەی کرداری سیاسی لە کوردستان. لێرەدا باس لەوە ناکرێ چەند کەس بەشدارییان لە هەڵبژاردندا کردوە بەڵکو پرسیاری سەرەکی ئەوەیە کە "کێ" لەو هەڵبژاردنەدا بەشدار بوە؟ بۆ وەڵامی ئەو پرسیارە پێویستە پێشەکی باسێکی تیۆریک لە بارەی شوناس شی بکرێتەوە.

زۆربەی کۆمەڵناسان پێیان وایە شوناس[1] کۆمەڵەوەڵامێکە کە بۆ پرسیاری "من کێم" ئامادە ئەکرێت. شوناس لەو چەمکانەیە کە لە دونیای ئەمرۆ و ژیانی مۆدێرندا قسە و باسی زۆری لە سەرە و لە روانگەگەلی جۆراوجۆرەوە شی کراوەتەوە. ئەگەر لە رابردوودا باس لە شوناسی یەکرەنگ و تەک و هەمەگیر ئەکرا، ئەوە ئەمڕۆ زیاتر باس لە شوناسی "چلتیکە"[iv] ئەکرێت و تەنانەت پێم وایە ئەتوانین باس لە شوناسی "چلدانە"ش بکەین. شوناس نە تەنیا لە چەندین تیکە و توخمی جۆراوجۆری کۆن و تازە و ئاشنا و غەریب پێکهاتوە بەڵکو هەر کەسێک بۆ خۆی لە یەک کاتدا خاوەنی چەندین شوناسە و لە فورسەتگەلی جیاوازدا کایە و جێگۆڕکێیان پێئەکات. بە واتایەکیتر ئەم شوناسانە لە حاڵەتێکی سەربەخۆدان بە نیسبەتی یەکتر و تاک بە پێی بارودۆخی سیاسی، ئابوری، فەرهەنگی، زەمان، نیاز، کەش و هەوا و هەر بارودۆخێک گرنگی ئەدا بە شوناسێک و بە پێی ئەو شوناسە بایەخگەلێکی کۆمەڵایەتی هەڵیەبژێرێت و جۆرێک لە کردار و هەڵوێست لە خۆی نیشان ئەدات. هەڵبەت دیارە ئەوە پێناسە و بۆچوونە لە شوناس هەم جیاوازە لە هەلپەرەستی و هەم ئەتوانێ رەبتیشی پێوە ببێ. شوناس بە درێژایی ژیان لەوانەیە گۆڕانی بە سەرا بێ، بەو مانایە کە لە کاتی لاویەتی شوناسێکی هەبێ بەڵام لە پیری شوناسێکیتر بۆ خۆی هەڵبژێرێت یان لە یەک کاتدا چەندین شوناسی ببێ. پێویستە ئاماژە بکرێت کە لەوانەیە ئەم شوناسانە دژ بە یەک بن یان بە یەکەوە سازگار بن. بۆ نمونە کەسێک کە لە شارێک یان ناوچەیەکی رۆژهەڵاتی کوردستان ئەژی، لە یەک کاتدا چەندین شوناسی هەیە یان بە درێژایی ژیانی چەند شوناسی هەبوە کە ئەتوانن کاریگەرییان ببێ لە سەر شێواز و جۆری هەڵوێست گرتن و تەنانەت رەوشت و بایەخە کۆمەڵایەتییەکانی.

جا ئەگەر تاکی کورد لە هەلومەرجی جۆراوجۆر هەڵوێستی جۆراوجۆری هەبو ئەوە ئەگەڕێتەوە بۆ ئەو کایەی کە بە شوناسەکانی خۆی ئەیکات. لەوانەیە دانەیەک لە شوناسەکان کاریگەری زیاتری بێ لە سەر چۆنیەتی ژیان و کردار، ئەمە بەو مانایە نیە ئەم شوناسە ئەوانیتری خستۆتە پەڕاوێزەوە، چونکە پێم وایە دەور و سەردەمی "تاکشوناسی" یان "شوناسە کەڵانەکان" بەسەرچووە. بەشێک لە قەیرانی شوناس ئەگەڕێتەوە بۆ ئەم گۆڕانکارییە کە لە باری تیۆرییەوە بە سەر شوناسدا هاتوە.

هەڵبەت بەم شوناسانە ئەتوانین چەندین شوناسیتریش ئیزافە بکەین: شوناسی دینی، پیشەیی، تایفەیی، سیاسی، رەگەزی و ... کە هەر کامیان ئەتوانن کاریگەر بن لە سەر بۆچوون و هەڵوێستی مرۆڤ.

دەرک و راڤەکردنی هەڵبژاردن لە ئێران و بە تایبەت لە کوردستان بە بێ ئەم دەستەبەندییە لە شوناس مومکین نیە. چونکە هەر کام لە حیزب و لایەنە سیاسییەکان لە سەر بنەمای یەکێک لەو شوناسانە بانگەشەی تەحریم و بایکۆتی هەڵبژاردنیان ئەکرد و خەڵکیش بە پێی شوناسی خۆی یان یەکێک لە شوناسەکانی هەڵسوکەوتی کردوە.

I. بەرنامەی حیزبەکانی ئۆپۆزیسیۆن کە زۆربەیان هەڵبژاردنیان بایکۆت کردبو لە کام شوناس نزیک بوون؟ بە پێی ئەو بەیاننامانە کە لە لایەن ئەو حیزبانە بڵاو کرانەوە و بە ئاگاداری خەڵک گەیەندران و هەروەها بە پێی ئەو تەحلیلانە کە لە لایەن دەزگاکانی راگەیاندنەوە ئاراستەی کۆمەڵگا ئەکران، تەئکیدی سەرەکی لە سەر دو شوناسی ئەوەڵ واتە "میللی" و "ئەتنیکی" ئەکرا. رائەگەیەندرا کە ئەم هەڵبژاردنە – دوای هەڵبژاردنی سەرەککۆماری ساڵی ١٣٨٨- هیچ فایدەیەکی بۆ گەشەی دیموکڕاسی لە ئێران نیە و ئەگەر خەڵک بەشداری نەکەن لەو پڕۆسەدا، ئەوە لە شەرعییەتی رژێم لە ناوخۆ و ناو کۆمەڵگای جیهانی کەم ئەبێتەوە و رێگەی روخان و گۆڕانکاری یا هیچ نەبی لاوازکردنی خۆشتر ئەبێ. لە هەمان کاتدا پێویستە ئاماژە بەم نوکتەیە بکرێ کە لە بارەی دوو شوناسەکەیتر تووشی هەڵە ئەبون و کایەی شوناسەکان یان تەئسیری ئەو دوو شوناسەیتریان نەدیوە یان بە کەم دایان ناوە.

II. حاکمییەتیش دو رێگەی بۆ گەیشتن بە ئامانجەکانی خۆی گرتە بەر. یەکەمیان ئەوە بو کە لە کاتی "تەئیدی سەلاحییەتی" کاندیداکان جۆرێک کاروباریان بەڕێوە برد کە کەمتاکورتێک رقابەتی تێدا بمێنێتەوە. کەسانێکیان تەئید کرد کە بتوانن رقابەت بکەن و جۆرێک ئەو کەسانە تەئید بوون کە سەرنجی خەڵکیان خستە راکێشا بۆ لای هەڵبژاردن. جێی ئاماژەیە بەشێکی زۆر لەو کارانە بە ئەنقەست نیە بەڵکو بناغەی هەڵبژاردن و سروشتی دەسەڵات لە ئێران هەر بەم شێوەیە. دووەم رێگە ئەوە بو کە دەسەڵاتی سیاسدی لە ئێران لە ترساندن کەڵکی وەرگرت بۆ راکێشانی خەڵک بۆ لای سەندوقەکانی دەنگدان. دەنگۆی ئەوە بڵاو بۆوە کە ئەو کەسانەی بەشداری نەکەن ئیتر یارانەیان پێنادرێ یان لە دامودەزگاکانی دەوڵەتی دانامەزرێن و ... . سەرباری ئەوانە کاندیداکانیش لەو ئاستەدا نەبوون یان پێیان خۆش نەبو یان لەوانەیە پێیان وترابێ نابێ تەئکید لە سەر داواکارییەکانی پەیوەندیدار بە شوناسی میللی و ئەتنیکی بکەن. دیارە لێرە بەرنامە و داخوازی دوو شوناسی باندی و تاکەکەسی بەرجەستە ئەکرێتەوە و بە واتایەکیتر ئاستی شوناسەکان دابەزیون.

دەرئەنجام:

III. ئەگەر باوەڕمان بە "کایەی شوناسەکان" وەکو بنەمای تیۆریکی راڤەکردنی هەڵبژاردن ببێ، ئەمجار خوێندنەوەمان سەبارەت بە هەڵبژاردن و هەروەها بەشداریکردنی خەڵکیش گۆڕانی بە سەردا دێ. ئەگەر داوا و بانگەشەی بایکۆت رووبەڕووی شوناسی نەتەوەیی و ئەتنیکی بێ، ئەوە دیارە خەڵک پێشوازییان لە بایکۆتەکە کردوە چونکە کەمتر کەسێک لە کاندیداکان یان دەنگدەرەکان باسوخواسی نەتەوەیی یان ئەتنیکی هێنایە ئاراوە. ئەمە یەعنی بانگەشەی هەڵبژاردن سەرکەوتو بووە. لەم لایشەوە ئەگەر رژیم پێی وابێ مانای دەنگی دەنگدەران و بەشداریکردنی خەڵک، شەرعییەتدانە بە بەرنامە و سیاسەتەکانی، ئەوەش دروست نیە. چونکە ئەم شوناسانە زیاتر بەرژەوەندی باندی یان تاکەکەسی کورتماوەیان لە بەرچاوە و ئەم جۆرە لە بەشداریکردن زیاتر کۆمەڵگا تووشی ئاشوفتەیی و پەرێشانی و تەنانەت هەلپەرەستی ئەکات، متمانە نیسبەت بە دەسەڵات و یەکتر کەم ئەکاتەوە و هەر کەسێک ئەکەوێتە شوێن سود و قازانجی باندی و شەخسی خۆی.



[1] -Identity



[i] - بۆ زانیاری زیاتر بڕواننە: متغیرهای الگویی پارسونز

[ii] - بۆ زانیاری زیاتر بڕواننە: نظریه خرده­فرهنگ دهقانی راجرز

[iii] - بۆ زانیاری زیاتر بڕواننە: دموکراسی، جامعه شناسی تاريخی تحولات دموکراتيک، چارلز تيلی، دانشگاه کلمبيا، مترجم: يعقوب احمدی

[iv] - داریوش شایگان