1. بعد از اعتراضات مردمیی که از تونس آغاز شد و به
دنبال آن بخشی از مردم مصر به نشانهی اعتراض به حکومت «مبارک» به خیابانها سرازیر
شدند، قسمت عمدهای از آنها در میدان تحریر متمرکز گشتند، چندین شب و روز را در
آنجا سپری کردند و آن قدر بر خواستههای خود پای فشردند تا بالاخره مبارک از قدرت
کناره گرفت و بلافاصله مردم مصر امیدوارانه جشن پیروزی برگزار کردند. در این مرحله
آنچه بیش از هر چیز دیگر مشخص و آشکار بود و در به انجام رسیدن انقلاب مؤثر بود عبارت
بودند از: انگیزهی قوی مردم برای ایجاد تغییر، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در
سازماندهی به اعتراضات مردمی، حضور چشمگیر جوانان، نیروهای مذهبی اخوان و سلفی در
میدان تحریر و اجرای مناسک مذهبی در آنجا، همراهی نیروهای سکولار با گروههای
مذهبی، بیطرفی و پرهیز از خشونت ارتش، ویژگیهای شخصیتی مبارک (نرمخویی، دلرحمی،
اعتماد به نفس و تعهد ملی) و ... . اعتراض بخشی از مردم مصر و حضور شبانهروزی در
میدان تحریر به تدریج رنگ و بوی حماسه به خود گرفت به گونهای که تا حد زیادی
افتخار «بهار عربی» به نام مردم و انقلابیون مصر ثبت شد.
2. بعد از انتخابات ریاست جمهوری برای باری دیگر، بخشی
از مردم مصر در میدان تحریر گرد هم آمدند و این بار آنها نه تنها خواستار تغییر
رئیس حکومت نبودند بلکه به دنبال آن بودند که هر چه زودتر نتیجهی انتخابات مشخص
شود و کاندیدای مورد نظرشان به عنوان رئیس جمهور پیروز و رئیس حکومت به مردم معرفی
شود. میدان تحریر اما این بار میزبان تمامی انقلابیون نبود و فقط کسانی خود را به
میدان تحریر رساندند و مجدداً در آنجا اتراق کردند که وابسته به گروههای مذهبی
بودند. این حضور آنقدر طول کشید تا نتیجهی انتخابات به نفع آنها رقم خورد و بار
دیگر پافشاری در میدان تحریر منجر به برپایی جشن پیروزی شد. با این تفاوت که تعداد
کسانی که این مرتبه احساس پیروزی داشتند و در جشن تعیین رئیس حکومت سهیم بودند
بسیار کمتر از بار قبلی بود و شاید اولین جرقهی پشیمانی از انقلاب در ذهن بسیاری
در این روز زده شد. اصولاً یکی از ویژگیهای انقلاب، پشیمانی زودرس بسیاری از
انقلابیون در روزهای اول پیروزی و به هنگام کاهش هیجانات جمعی و تلاش برای قبضهی
تام و تمام قدرت از سوی گروههای مختلف است. اگر در تحریر اول «مبارک» توسط معترضین
از سریر قدرت به زیر کشیده شد اما در مقابل در تحریر دوم، معترضین، «مرسی» را بر
کرسی قدرت نشاندند و بدین ترتیب اولین رئیس جمهور اسلامگرا در حالی که رأی قاطعی
را در انتخابات کسب نکرده و تجربهی زیادی در زمینهی حکومتداری نداشت به مدد
حضور شبانهروزی طرفدارانش در میدان تحریر، زمام امور را در دست گرفت.
3. تحریر سوم و تجمع معترضین به گونهای دیگر رقم میخورد.
بار دیگر سخن اصلی معترضین در تحریر، «تمرد» و به زیر کشیدن رئیس جمهور است، رئیس
جمهوری که در بارهای گذشته از حمایت این میدان برخوردار بود و به یاری آن بر سریر
قدرت تکیه زد. اگر «مبارک» سی سال در رأس قدرت بود و بدون انتخابات قدرت را قبضه
کرده بود، «مرسی» در انتخاباتی که حداقلهایی از معیارهای دموکراسی را داشت، مشارکت
کرده و قدرت را در دست گرفته بود. وی که مورد حمایت گروههای اسلامگرا و اخوان بود
و سالها سرکوب، دوری از قدرت و مبارزه برای کسب آن را در کارنامهی خود دارند تلاش
داشتند در فرصت به دست آمده همگام با ترکیه و برخی دیگر از کشورهای عربی، تجربهای
متفاوت با بنیادگرایی دینی، موافق و نسبتاً سازگار با غرب و دموکراسی از اسلام را
ارائه نمایند.
4. اشتباه ایشان اما از آنجا رقم خورد که همچون گروههای
اسلامگرای ترکیه در حوزهی عمومی صبر پیشه نکردند و از مسیر انتخاباتی نسبتاً
دموکراتیک، قدرت را به دست نیاوردند. همه به یاد دارند هواداران مرسی قبل از آنکه
نتیجهی انتخابات از سوی مراجع ذیصلاح اعلام شود و پس از آن موضع خود را اعلام
نمایند، بیصبرانه، راه میدان تحریر را در پیش گرفتند و حضور اعتراضی در آنجا را
به یک قاعده تبدیل کردند و در نهایت از این طریق به اهداف خود نایل آمدند. اگر طرفداران
مرسی در آن زمان به قواعد بازی انتخاباتی پایبند میبودند اکنون معترضان به ایشان
نیز بدون آنکه به میدان تحریر توسل جویند صبورانه تا انتخابات بعدی به انتظار مینشستند
و سرنوشت حکومت و قدرت از طریق صندوقهای رأی مشخص میگشت. نکتهی دیگری نیز ممکن
است از پیامدهای تحولات اخیر مصر باشد و آن تجدید نظر در نقش و جایگاه ارتش در
ساختار سیاسی این کشور است. تمامی ناظران سیاسی بر این باورند که ارتش در مصر بر
خلاف بسیاری از کشورهای دیگر استبدادی، مورد اعتماد مردم است و در اعتراضهای سالهای
اخیر نیز این امر اثبات گشته است. اکنون که ارتش مصر، رئیس جمهور را خلع و قانون
اساسی را منحل کرده است هر جریان سیاسی دیگری که در آینده به قدرت برسد همواره
نگران دخالت ارتش در امور مربوط به خود خواهد بود و ممکن است به تدریج تمهیداتی
اندیشیده شود تا جایگاه ارتش و نیروهای نظامی دگرگون شود. علاوه بر این، ارتش با
دخالت در دولت و امور سیاسی یا در واقع کودتایی که انجام داد به نوعی اعتماد بخش
مهمی از جامعهی مصری را از خود سلب کرد و قطعاً دیگر آن جایگاه قبلی را در میان
مردم نخواهد داشت و بدین ترتیب بر خلاف تصور قبلی، در روند گسترش دموکراسی در
منطقه نقش مثبتی را ایفا نمیکند.
۱ نظر:
سلام
آقای توکلی از شما حد اقل انتظاری که می رودبا توجه به تخصصتان و مطالعات گسترده در زمینه ی جامعه شناسی و شناختی که از تفکرات مختلف و مخصوصا حرکتهای دینی در سطح جهان داریداین است لااقل واژه ای به اسم انصاف را کم رنگ که نه بی رنگ نفرمایید .این جانب ضمن احترام به همه ی دیدگاهها توجه حضرتتان را به نکاتی در خصوص نوشتارتان جلب می نمایم .
1 - شما فرموده اید :میدان تحریر اما این بار میزبان تمامی انقلابیون نبود و فقط کسانی خود را به میدان تحریر رساندند و مجدداً در آنجا اتراق کردند که وابسته به گروههای مذهبی بودند.
دقت بفرمایید وقتی میزان آرای رئیس جمهور منتخب اعلام شد5/51 درصد بود.مطابق ادعای شما نصف به علاوه ی یک و نیم رای دهندگان به رئیس جمهور وابسته به گروههای مذهبی بودند پس ساز و کار دموکراسی حکم می کند که حق با آنان باشد.
2 - باز فرموده اید :این حضور آنقدر طول کشید تا نتیجهی انتخابات به نفع آنها رقم خورد و بار دیگر پافشاری در میدان تحریر منجر به برپایی جشن پیروزی شد.مگر مجریان و ناظران انتخابات همین گروههای مذهبی بودند که به دروغ آرا را تغییر یا مصلحت اندیشی کنند؟
3 - ایضافرمایش کرده اید :اصولاً یکی از ویژگیهای انقلاب، پشیمانی زودرس بسیاری از انقلابیون در روزهای اول پیروزی و به هنگام کاهش هیجانات جمعی و تلاش برای قبضهی تام و تمام قدرت از سوی گروههای مختلف است.عرض می کنم که یکی از ویژگی های انقلاب فرار یا محاکمه و مجازات همه ی مدیران ارشد نظام پیشین و یا لااقل خانه نشین کردن آنهاست در حالیکه در مصر تمام مدیران ارشد پیشین به استثنای مبارک و پسرانش و تعدادی انگشت شمار همه در مسند قدرت ماندند و اتفاقا نزدیکان دیکتاتور پیشین خود را صاحب انقلاب می دانستند،برای نمونه حمدین صباحی نخست وزیر منصوب دیکتاتور کاندیدای مطرح انتخابات ریاست جمهوری بود و خود را از همه انقلابی تر می دانست پس تا این مرحله نشانی از قبضه ی قدرت توسط گروههای مذهبی دیده نمی شود.
3 - فرموده اید :در تحریر دوم، معترضین، «مرسی» را بر کرسی قدرت نشاندند و بدین ترتیب اولین رئیس جمهور اسلامگرا در حالی که رأی قاطعی را در انتخابات کسب نکرده و تجربهی زیادی در زمینهی حکومتداری نداشت به مدد حضور شبانهروزی طرفدارانش در میدان تحریر، زمام امور را در دست گرفت.به حضورتان عارضم که معترضین در تحریر دوم اتفاقا نگران مصادره ی آرایشان بودند چرا با گذشت یک هفته از انتخابات نتایج اعلام نمی شددر حالیکه معترضان ومردم نگران از مصادره ی آرای ریخته شده به صندوق ها نه زوری و نه اسلحه ای و نه ابزار قدرتی در دست داشتند واما قواعد بازی در زمین دموکراسی ایجاب می کند رای اکثریت چه مطلق چه نسبی محترم شمرده شود وبه منتخب ملت فرصت کار و عملی کردن وعده ها داده شود .در ادامه به بی تجربه بودن رئیس جمهور منتخب ایراد گرفته اید و از همین منظر به مصادره ی قدرت متهمش نموده اید سئوال از شما این است درکجای دنیا روسای جمهوری که برای بار اول انتخاب می شوند تجربه ی ریاست جمهوری دارند؟ و نشانه های مصادره ی قدرت از جانب رئیس جمهور مرسی کدام است ؟ گارد ریاست جمهوری که باید در اختیار رئیس جمهور باشد در اختیارش نبود- وزیر دفاعش ژنرال سیسی بود که بر علیه او کودتا کرد - وزارت کشور در اختیارش نبود - وبسیاری موارد دیگر که به جهت خودداری از اطاله ی مقال به همین سه مورد اکتفا می شود
4 - خلاصه ی کلام؛ قدرت شیرین است و اگر با ثروت درآمیزد توسل به فریب و راههای غیر متعارف برای پس گرفتن و حفظش در نزد اربابانش توجیه پذیر است
حتی به قیمت ریختن خون انسان های بی گناه
ارسال یک نظر