چرا معلمین احساس میکنند به آنها ظلم شده است؟
1. سرپرست محترم وزارت آموزش و پرورش در گفتوگوی
اختصاصی با سایت جماران به نکات مهمی اشاره کردهاند. مصاحبه از آن جهت دارای
اهمیت است که در واقع این نکات و تأکید بر عدالت و برابری، بخش مهمی از مطالبات
چندین سالهی معلمان است. ایشان گفتهاند: «ما در آموزش و پرورش بايد به دنبال اين
باشيم كه اصل برابري محقق شود. وضعيت بايد به گونهاي باشد كه معلم احساس نكند كه در
آموزش و پرورش به او ظلم شده است». به عبارت دیگر و تا حدودی به طور مستقیم،
سرپرست وزارت آموزش و پرروش این امر را تأیید کردهاند که در وزارتخانهی متبوعش،
اصل برابری محقق نشده است. در واقع جان کلام سخنان آقای فانی که در این مصاحبه
گفته شده وی پله به پله مدارج ترقی را در آموزش و پرورش طی کرده این است که چون در
آموزش و پرورش، اصل برابری تحقق پیدا نکرده است لذا معلمین احساس میکنند مظلوم
واقع شدهاند.
در
اصل سوم قانون اساسی نیز بر عدالت و برابری تأکید و اقدام برای رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه، در تمام زمينههاي مادي و معنوي تصریح شده است. همچنین در سیاستهای
کلی ایجاد تحول و سند تحول بنیادین به کرات و بارها بر گسترش عدالت، آموزش عادلانه
و تربیت دانشآموزان عدالتخواه و ظلمستیز تأکید رفته است.
2. پرسش این است که چرا در میان معلمین این احساس که
مورد ظلم واقع شدهاند به شدت رواج پیدا کرده است؟ آقای فانی خود به گونهای به
این پرسش پاسخ داده است: «در مديريت، اصلي به نام برابري وجود دارد اين اصل به اين
معنا است كه هر كارمندي در هر لحظه در حال مقايسهی خود با ديگران است اگر احساس
كند كه كاري كه در حال انجام دادن آن است از كاري كه ديگران انجام ميدهند بالاتر
است اما حقوق دريافتي وي كمتر است در نتيجه امكان دارد كه تصميم بگيرد كه كارش را
ترك كند يا از كار خود بزند. اين اصل برابري هميشه مصداق دارد همه افراد در هر
لحظهاي در حال مقايسهی خود با ديگران هستند». علاوه بر این، احساس نابرابری و
مظلوم واقع شدن آنگاه بیشتر روح و روان معلم را میآزارد که باید در سیستمی که
عدالت در مورد وی رعایت نمیشود در بارهی مزایای عدالت به عنوان یک ارزش برای
دانشآموزان سخن بگوید و آنها را عدالتخواه بار آورد. البته ایشان تا حد زیادی به
اصل مسئله و علت آن اشاره کردهاند اما به این نکته اشاره کرده و برای حل مسئله
گفتهاند که همکاری سایر ارگانها برای تحقق اصل برابری ضرورت دارد.
این
که برای رفع مسائل و مشکلات فرهنگیان، همکاری سایر ارگانها ضروری است تردیدی نیست
و همه میدانند که اختیارات وزارت و وزیر آموزش و پرورش در حدی نیست که بتواند کلیهی
معضلات معلمین را حل و فصل و تمامی مطالبات را برآورده کند اما حداقل انتظار این
است به گونهای عمل و از حقوق فرهنگیان آنچنان دفاع شود که دیگر ارگانها نیز
همکاری لازم را انجام دهند و از سوی دیگر در حد توان وزارت آموزش و پرورش، مسائل
تشریح و تجزیه و تحلیل شود و برای حل مسائل با مشارکت و همفکری با معلمان، راهکارهای
مناسب ارائه شود. نکتهی قابل تأمل و اساسی اینجاست که در وهلهی اول بایستی مسائلی
را که حل آنها در حد اختیارات وزیر آموزش و پرورش است مشخص ساخت و در نهایت اقدام
لازم را در جهت کاهش آن مسائل به عمل آورد. در غیر این صورت، ارگانهای دیگر
انگیزه لازم برای همکاری از خود نشان نخواهند داد.
3. مسئلهی اساسی در مطالبات معلمین این است که سیستم
وظایف، اختیارات و پاداشی که برای آنها در نظر گرفته شده است به هیچ وجه با یکدیگر
تناسب ندارند. در سیاستهای کلی آموزش و پرورش وظایف بسیار سنگینی برای معلمان در
نظر گرفته شده است.
بخشی
از وظایف معلمان : جایگاه آموزش و پرورش به
مثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و عهدهدار اجرای سیاستهای
مصوب و هدایت و نظارت بر آن به عنوان امر حاکمیتی با توسعه همکاری دستگاهها. محور
تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور و بهبود مدیریت منابع انسانی. ارتقاء تربیت عقلانی و رشد بینش دینی، سیاسی و اجتماعی دانشآموزان و اهتمام
به جامعهپذیری برای تحکیم وحدت و همبستگی ملی، وطندوستی و مقابله هوشمندانه با تهاجم
فرهنگی و پاسداشت استقلال، آزادی، مردمسالاری دینی و منافع ملی.
حال میتوان پرسید چه امکاناتی در اختیار
معلمان و چه پاداشی در انتظار آنان است که چنین وظایف خطیری برایشان در نظر گرفته
شده است؟ به عنوان مثال به نکاتی چند در قالب
پرسشهایی اشاره میکنم که کاملاً تبعیضآمیز و ناعادلانه است و ضمن اینکه به معلم
در ایفای نقش و برآورده ساختن انتظارات مدد میرساند، حل و فصل آن نیز نیازی به
همکاری ارگانهای دیگر ندارد:
-
آیا درآمد
و حقوق کسانی که در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تحصیل کردهاند و در آموزش و
پرورش استخدام شدهاند به اندازهی کسانی است که دارای همین مدارک تحصیلی هستند
اما در ارگانها و وزارتخانههای دیگر به ویژه در وزارت علوم استخدام شدهاند؟
-
آیا ساعات
موظفی و کار این افراد برابر است؟
-
در اهداف
کلی و سند بنیادین بسیار بر توسعهی مشارکت معلمان در برنامههای آموزشی و تربیتی
تأکید شده است حال باید پرسید در وزارت آموزش و پرورش آیا به اندازهی کافی و به
اندازهی دیگر ارگانها نشریات علمی- پژوهشی وجود دارند که معلمان بتوانند نتایج
تحقیقات خود را در آنجا منتشر نمایند؟
-
بودجهی
تحقیقاتی وزارت آموزش و پرورش آیا با دیگر ارگانها برابری میکند؟
-
آیا یک
معلم که در مجلات علمی و پژوهشی مقالهای را منتشر مینماید، پاداشی دریافت میکند
یا نه؟ این وضعیت در وزارت علوم و تحقیقات و فناوری چگونه است؟
-
اگر یک
مقالهی یک معلم در یک سمینار داخلی یا بینالمللی پذیرفته شود آن معلم از چه
امکاناتی برخوردار خواهد بود و دیگر وزارتخانهها چگونه عمل میکنند؟
-
آیا تا به
حال معلمی که دارای مدرک تحصیلی دکتری است برای سفر مطالعاتی به کشور دیگری اعزام
شده است؟
4. این پرسشها مشتی از خروارها تبعیضی است که در مورد
معلمان روا داشته میشود. اهداف سند تحول بنیادین برای پیشرفت جامعه ضرروی هستند
اما ضررویتر از آنها توجه جدی به مطالبات معلمان و احترام به نهادهای صنفیشان
است که از طریق آنها تبعیضها و نابرابریها را تذکر دهند. این نیز در اختیار
وزارت آموزش و پرورش است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر