آنچه در سالن
ورزشی غدیر نسبت به «فرهاد پیروتپور» روی داد از بسیاری جهات حادثهای عادی نیست
که بتوان به سادگی از آن گذشت، بلکه نشان از تحولات عمیق اجتماعی و شناختی در عمق
ضمیر افراد و جامعهی مدنی دارد؛ لذا شایسته است به صورت دقیق و از جنبههای
گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. این حادثه از آن جهت یک مسئله است که در یک
مسابقهی ورزشی، بیش از هر ویژگی دیگر، باید مهارت بازیکنان و سختکوشی و تلاش
ایشان در ارائهی بازی بهتر مورد توجه و تشویق باشد اما در سالن ورزشی غدیر (شاید
عدهی اندکی از تماشاگران) رفتاری دیگر را از خود به نمایش گذاشتند که بر مبنای
خطوط خاص نژادی و قومی بود و با انتظاراتی که از فضای اجتماعی مختص میادین ورزشی
میرود، همخوانی نداشت، لذا واکنشهایی را برانگیخت و نگرانیهایی را ایجاد کرد.
اولین نگرانی این
بود که این عدهی معدود از تماشاگران که کرد نبودهاند، لباس کردی را که یکی از
نمادها و نشانههای فرهنگ و هویت کردی است، مورد توهین قرار دادهاند و از این جهت
نسبت به این حادثه معترض بودند. این نگرانی فقط شامل حال کردها میشود. نگرانی دوم
از این بابت بود که این امر موجب شود امنیت و آرامشی که در استان آذربایجان غربی و
شهر ارومیه وجود دارد تحت تأثیر اختلاف و تعارضات مبتنی بر خطوط قومی و هویتی از
بین برود و همزیستی مسالمتآمیز و تکثر فرهنگی موجود دچار مشکل و خشونت و بدبینی
در جامعه حاکم گردد. این نگرانی را فقط کردها نداشتند بلکه برخی از روشنفکران و
فعالان اجتماعی و مدنی ترک و ساکنان شهر نیز در این نگرانی سهیم بودند. به همین
دلیل خانوادهی «فرهاد» و شورای شهر و شهردار ارومیه به نوعی تلاش کردند که فضا
آرام و از تنش جلوگیری شود.
نگرانی سوم اما
عدهی بیشتری را در برمیگیرد و جا دارد در این مورد تأمل بیشتری به خرج داده شود.
نگرانی سوم این است که بازتولید، برجسته و فعال شدن هویتهای قومی و نژادی به نفع
دموکراسی نیست و روند دموکراتیزاسیون را در ایران تضعیف خواهد کرد. بر اساس نظریهی
«پاتنام» این هویتها، از آنجایی که، روابط و سرمایهی اجتماعی درونگروهی را
ایجاد و تقویت میکنند، در نهایت به تضعیف فعالیت و مشارکت مدنی در انجمنهای
داوطلبانه و اختیاری میانجامند. نگرانی سوم از این جهت اساسیتر و در نتیجه
شایسته توجه بیشتر است که در صورت تضعیف سرمایهی اجتماعی برونگروهی، مردم با
ویژگیهای مختلف قومی، مذهبی و نژادی نخواهند توانست در انجمنهای مدنی گرد هم
آیند و برای رسیدن به اهداف جمعی اقدام مشترک داشته باشند. اگر این مهم تحقق نیابد
آنگاه بیش از هر چیز دموکراسی و ارزشهای دموکراتیک آسیب میبیند و تعصب و خشونت
جایگزین مدارا و تفاهم خواهد شد.
در ورزشگاه غدیر،
اگر تماشاگران صرفاً بر اساس تکنیک و مهارت بازیکن که اکتسابی است، تشویق یا عدم
تشویق و اعتراض برمیگزیدند، هیچ اتفاق غیرطبیعی روی نمیداد و ارتباط یا منافاتی
نیز با ارزشهای دموکراتیک نداشت. اما آنگاه که پای ویژگیهای انتسابی به میان میآید
و مبنای کنش و واکنش تماشاگران و ورزشکاران قرار میگیرد، زنگ خطری است که حاکی
از این است که در جامعه، اخلاق مدنی و دموکراتیک تهدید میشود. به همین دلیل است
که در میادین ورزشی کشورهای اروپایی به شدت نسبت به توهین به رنگینپوستان حساس و
تنبیهات شدیدی برای آن در نظر گرفتهاند. در این ورزشگاه مشاهده شد که در فرایند
بازیهای هویتی که در هر جامعهای جریان دارد هویتهای اکتسابی و روابط مبتنی بر
پیوندهای ضعیف در مقابل هویتهای انتسابی و پیوندهای محکم و شدید، کم آورده است و
اولویت خود را از دست دادهاند. اینجاست که باید نگران بود و به هیچ وجه نباید
فعال شدن این هویتها را به فال نیک گرفت چرا که اولین و مهمترین قربانی آن
دموکراسی و ارزشهایی چون تساهل، مشارکت مدنی، آزادی گفتوگو و احترام به حقوق
دیگران خواهد بود. در جوامعی چون ایران به طور عام و ارومیه به طور خاص که هویتها
و فرهنگهای مختلف دارند دموکراسی موفقترین تجربه برای کاهش تنش و خشونت است.
دموکراسی نیز زمانی رشد و نمو خواهد یافت که تأکید بر ویژگیهای انتسابی در اولویت
قرار نگیرند و پیوندهای ضعیف مبنای تعامل و تشکیل نهادهای مدنی و مشارکت سیاسی و
اجتماعی قرار گیرد.
برجستهسازی هویتها
و در نتیجه تضعیف ارزشهای دموکراتیک اگر آغاز شود و نخبگان و فعالان مدنی به گونهای
عمل کنند که روند آن را متوقف نسازند به تدریج در تمامی امور و جنبههای زندگی
رسوخ خواهد کرد و هزینههای فراوانی بر جامعه و افراد تحمیل میکند. لذا بر
هواداران ارزشها و اخلاق مدنی است که زنگ خطر را دریابند و در راستای گسترش مدارا
و تفاهم اقدام نمایند که در تاریخ شهر ارومیه و استان آذربایجانغربی امری غریب
نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر