1. اگر حوادث سرشار از خشونت عراق، یمن سوریه و ... و ظهور
و بروز هراسناک داعش نبود، شاید انتخابات ترکیه یکی از تغییرات مهم و بنیادی سیاست
و سیاستورزی در خاورمیانه به حساب میآمد و در نتیجه بیشتر مورد توجه و تجزیه و
تحلیل قرار میگرفت.
اما حضور داعش
از یک سو و جنگ و آوارگی وسیع مردم کشورهایی نظیر سوریه، عراق و یمن چنان سنگین و
پرمخاطره است که بسیاری از نگاهها را به خود جلب و کرده و اتفاقاتی نظیر انتخابات
ترکیه را در مراتب بعدی اهمیت قرار داد. به هر حال، جای دارد این انتخابات، بیشتر
مورد بحث قرار گیرد و جوانب مختلف آن مورد کندوکاو قرار گیرد. این یادداشت در پی
آن است از منظر «قدرت مقاومت اقلیتها» نتیجهی انتخابات را مورد بررسی قرار دهد.
در طول سیزده سال گذشته و در انتخاباتهای مختلف، همواره حزب عدالت و توسعه
توانسته است رأی اکثریت خود را حفظ کند و به تنهایی دولت تشکیل دهد، حال پرسش
اینجاست که در انتخابات اخیر چه عاملی در کار آمد که کار «آکپارتی» را با دشواری
مواجه ساخت به گونهای که پس از سالها یکهتازی در میدان سیاست ترکیه ناچار از
تشکیل دولت ائتلافی باشد؟
برای این که
درک درستی از اوضاع و انتخابات ترکیه داشته باشیم به چند مورد از حوادث داخلی و
منطقهای که ممکن است بر این انتخابات مؤثر باشند و ما را در رسیدن به تحلیلی درست
یاری رسانند، اشارهای اجمالی خواهد شد:
o
بهار عربی: این
اصطلاح که به مجموعه اعتراضات مردم کشورهای عربی شمال آفریقا که از تونس آغاز شد،
در مصر و لیبی به اوج خود رسید و برخی از کشورهای عربی غرب آسیا را در برگرفت و در
واقع میتوان گفت در آنجا به گل نشست؛ اطلاق میشود. از نظر حزب عدالت و توسعه،
بهار عربی، فرصت مناسبی بود که قرائت معتدل و دموکراتیک از اسلام را که مبنای
حکومت خود قرار داده بود، در سراسر کشورهای اسلامی حاکم نماید، در نتیجه در از
طریق دستگاه سیاست خارجی دولت به طور عام و توسط شخص اردوغان به طور خاص، تحرک
وسیعی آغاز شد تا ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای که مدل و تجربهی جدیدی از
اسلام سیاسی ارائه کرده است، ابتکار عمل را در دست داشته باشد و بدین گونه متحدان
قابل اطمینانی برای خود دست و پا کند.
بهار عربی اگر
چه در روزها و ماههای ابتدایی به گونهای بسیار سریع مرزهای جغرافیایی را درنوردید
و اکثر کشورهای عربی را فراگرفت اما نتیجهی آن به جز در تونس که زادگاه و خاستگاه
این بهار بود چندان مطلوب نبود. در مصر نه تنها دولت منتخب مردم با کودتا سرنگون
شد بلکه اکنون رئیس جمهور قانونی و انتخابی نیز در زندان، به اعدام محکوم شده است
و در بقیهی کشورها طرفداران بهار عربی و تغییر یا سرکوب شدند و یا در کشورهایی
چون سوریه، لیبی و یمن به جنگ داخلی خونین و ظهور جریانهای اسلامی بنیادگرا منجر
گردید.
o
جنبش اسلامی فتحالله
گولن: محمد فتحالله گولن واعظ، نویسنده و مدرس معارف و علوم دینی و اخلاقی که در
آمریکا سکونت دارد، بنیانگذار جنبشی است که تساهل و تسامح را در میان مسلمانان
ترویج و تبلیغ میکند و مدارس فراوانی را در کشورهای مختلف اسلامی به ویژه در
ترکیه تأسیس کرده است که با هدف ایجاد همبستگی میان ملتهای مسلمان برای همکاری
اقتصادی یا ترکیب بشردوستی و اقتصاد و تلاش برای گفتوگو با مذاهب و ادیان دیگر، اصولی
چون نوعدوستی، اخلاق و مدارا را تدریس میکنند.
این جنبش که در ترکیه و در برخی از کشورهای اسلامی دیگر بسیار قدرتمند
است، پستهای کلیدی زیادی را از یک سو در نهادهای قدرت، به ویژه در سازمان پلیس
مخفی و قوهی قضائیه و از سوی دیگر در میان انجمنها و سازمانهای رسانهای و
مذهبی در اختیار گرفته است و به سرعت در سراسر جهان (نزدیک به 52 کشور) در حال
گسترش است، در ابتدا حامی حزب عدالت و توسعه بود و در پیروزیهای انتخاباتی و به
قدرت رسیدن آن در طول سالیان گذشته نقش عمدهای ایفا کرد، اما اکنون چند سالیست که
به یکی از مخالفان آن تبدیل شده است، به گونهای که برخی از هواداران این جنبش در
ترکیه دستگیر و محاکمه شدند و دولت اردوغان به شدت تلاش دارد که آمریکا را وادار
به استرداد گولن نماید و بدین گونه زنجیرهی سرکوب و حذف این جنبش را کامل نماید و
به سرانجام برساند.
o
داعش: ظهور
نیروی بنیادگرای دولت اسلامی عراق و شام یکی دیگر از حوادثی است که در چند سال
گذشته در منطقه به وقوع پیوسته است. این شکل از بنیادگرایی که خشونتی عریان، لجامگسیخته
و ترسناک را هم بر جامعه و هم بر دیگری تحمیل میکند معمولاً در مناطق و جوامعی، مجال
رشد و فعالیت مییابند که خلاء قدرت و امنیت وجود داشته باشد.
داعش که از اقصینقاط جهان نیرو جذب میکند، سیاست خارجی ترکیه را با چالش
جدی و وضعیتی پارادوکسیکال مواجه ساخت. از یک سو، در مدت زمان کوتاهی – داعش
- به قویترین دشمن بشار اسد در سوریه تبدیل شد، در عراق نیز مورد حمایت بخش مهمی
از ایلات و عشایر عرب سنی قرار گرفت و دیری نپایید که بخش مهمی از شهرهای عراق از
جمله موصل را به تصرف خود درآورد. از این جهت و علاوه بر آن، ترکیه عملکرد این
گروه را – به ویژه آنگاه که به مواضع کردها در
سوریه که بخشی از حزب کارگران کردستان ترکیه به شمار میآیند، هجوم آوردند – به
نوعی در جهت تحقق اهداف خویش میدید و بسیاری بر این باورند که به همین دلایل، از
مرزهای ترکیه، مهمات و نیروی تازهنفس به داعش میپیوندند و نیروهای امنیتی و
نظامی ترکیه ممانعت جدی برای بستن مرزها بر روی داعش اعمال نکردهاند. از سوی دیگر
این وضعیت در حالی رقم خورد که ترکیه خود را نماینده و مروج اصلی قرائتی معتدل از
اسلام میداند که بیشتر با آنچه در کشورهای عربی جریان اخوانالمسلمین آن را
نمایندگی میکند نزدیک است و داعش از این لحاظ کاملاً در تضاد با آنچه که ترکیه
خود را مروج و شاید بنیانگذار آن میداند، است. در نتیجه ترکیه در وضعیتی دوگانه و
پیچیده قرار گرفته بود که در هر صورت دچار مشکل میشد.
o
کوبانی: چالش
اصلی در وهلهی اول برای سیاست خارجی و امنیتی ترکیه و در وهلهی دوم برای داعش در
کوبانی رقم خورد. ترکیه به هیچ وجه موافق شکلگیری و موفقیت تجربهی کانتونها در
میان کردهای سوریه که عمدتاً تحت تأثیر حزب کارگران کردستان ترکیه هستند، نیست. از
این گذشته، کوبانی برای داعش نیز موقعیت استراتژیک داشت و تسلط بر این شهر، امکان
مناسبی را برای جابجایی نیرو، فروش نفت و وارد کردن تجهیزات نظامی فراهم میساخت و
در نتیجه قدرت مضاعفی مییافت.
زمانی که داعش
در اوج قدرت بود و با ایجاد رعب و وحشت در سوریه و عراق به هر کجا که حملهور میشد
همه فرار را بر قرار ترجیح میدادند، اما در کوبانی اوضاع به گونهای دیگر رقم
خورد. زنان کرد در کوبانی نشان دادند که شکستناپذیری نیروی نظامی داعش، افسانهای
بیش نیست و چنان مقاومت کردند که جهانیان را به تحسین واداشتند و بسیاری از
نیروهای ناسیونالیست کرد و چپ از کشورهای مختلف برای دفاع از کوبانی به آنجا
رفتند. ترکیه اما همچنان مرزهای کوبانی را برای حامیان مدافعین شهر، بسته نگه داشت
و تا مدت زیادی به اعتراضات کردها در داخل شهرهای ترکیه وقعی ننهاد.
o
ادعای تبدیل
نظام سیاسی پارلمانی به ریاستی، نهادینهشدن برخی از ارزشها و نهادهای دموکراتیک
و به طور کلی تلاش برای تغییر قانون اساسی عامل دیگری است که در پرتو آن میتوان
درک درستتری از انتخابات پارلمان ترکیه داشت. یکی از آرمانهای حزب عدالت و توسعه
و بالاخص یکی از آرزوهای اردوغان که در روزهای انتخابات بر آن تأکید فراوان میرفت
این بود که در نظر دارند قانون اساسی را به گونهای تغییر دهند که اختیارات رئیس
جمهور افزایش یابد. این در حالیست که به باور بسیاری از تحلیلگران، اوضاع ترکیه
در دوران قدرت اردوغان چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی، بهبودی قابل توجهی
را به خود دیده است. با کردها به مذاکره پرداخت و زمینهی فعالیت سیاسی و شرکت در
انتخابات را برای ایشان آماده کرد. باز شدن فضای سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی ممکن
است در کوتاهمدت منجر به انتظارات فزاینده شود.
نزد مخالفان و
اوپوزیسیون، این برنامه به تلاش برای احیای خلافت کلان عثمانی و در راستای جاهطلبیهای
اردوغان روایت و تعبیر شد که به تدریج میخواهند تمامی مخالفان خود را از صحنهی
سیاست ترکیه به در کنند. اردوغان برای دستیابی به این هدف به دو سوم آرای مردم
ترکیه نیاز داشت، این بدان معنی است که ظاهراً همچون سیزده سال گذشته کسب اکثریت
را حتمی میدانستند که به هدفی بزرگتر میاندیشیدند.
2. حال میتوان در پرتو آنچه آمد به تحلیل انتخابات ترکیه
همت گماشت. همچنانکه گفته شد بهار عربی در بسیاری از کشورهای منطقه پایان خوبی
نداشت و ناامنی، خشونت و بحران عمیق و دامنهداری را به مردم منطقه تحمیل کرد که
مهار و حذف آن نه تنها تا حد زیادی غیر ممکن است بلکه چنانچه تا به امروز دیده شده
است روزبهروز کشورهای دیگری در این آتش گرفتار خواهند آمد و هزینههای بیشتری بر
مردم تحمیل میشود.
رهبران و
نظریهپردازان حزب عدالت و توسعه در ترکیه بر این باور بودند که منبع اصلی الهام
بهار عربی، تجربهی موفق اسلام سیاسی در ترکیه است و این تجربه میتواند در دیگر
کشورهای اسلامی به ویژه مصر نیز به اجرا در آید. به همین دلیل دستگاه دیپلماسی
دولت ترکیه، تحرک بیسابقهای را در سطح منطقه و جهان آغاز کرد. موفقیت بهار عربی
در کشورهای قدرتمند اسلامی، بدون تردید امکانات تبلیغی وسیعی در اختیار حزب عدالت
و توسعه قرار میداد اما این وضعیت نامناسب که برای بهار عربی پیش آمد و با کودتای
نظامیان در مصر علیه مرسی به اوج خود رسید ظاهراً تأثیر منفی چندانی بر پایگاه رأی
حزب در میان مردم ترکیه نداشت و در انتخاباتهایی که پس از آن برگزار شد حزب عدالت
و توسعه همچنان اکثریت آرا را کسب میکرد. اتفاقاً جنبش اجتماعی گولن نیز تأثیر منفی
چندانی بر رفتار انتخاباتی مردم ترکیه نداشت. علیرغم نفوذ جنبش «هیزمت» در میان
متدینن و افراد مذهبی ترکیه، پس از دستگیری و ایجاد محدودیت برای طرفداران این
جنبش، آرای حزب عدالت و توسعه نه تنها کاهش نیافت بلکه همچنان در صدر ماند تا به
تنهایی بتواند دولت تشکیل دهد. این دو حادثه شاید رهبران حزب عدالت و توسعه را به
این نتیجه رسانده باشد که در هر شرایطی رأی اکثریت مردم در صندوقها به نفع این
حزب خواهد بود و نگرانی چندانی از این بابت حس نمیکردند.
در حقیقت آغاز
پایان صدرنشینی اردوغان و حزب عدالت و توسعه از زمانی پدیدار گشت که ادعا و روایت
کلان خود از حکومت را مطرح کردند و بسیاری از اقلیتها و جنبشهای اجتماعی جدید را
که این شکل از حکومت را برنمیتابیدند، نگران و هویتهایشان را برجسته و فعال
ساخت تا در مقابل حزب عدالت و توسعه قد علم کنند و مانع از آن شوند که در ترکیه
این روایت کلان از حکومتداری، ممکن و متحقق شود. ادعای احیای خلافت به مثابه یک
روایت کلان که مخالفان حزب عدالت و توسعه به عنوان یک خطر در مورد آن هشدار میدادند
آنگاه در میان مردم بیشتر مورد پذیرش واقع گردید که سیاستهای اردوغان در کوبانی
به گونهای تعبیر شد که عامدانه و در نهایت به نفع دولت اسلامی عراق و شام (داعش)
تمام میشود. این امر موجب شد – علیرغم
مذاکراتی که با کردها در جریان بود و علیرغم حمایت حزب دمکرات کردستان عراق از
دولت اردوغان – در فرایند بازیهای هویتی، عنصر هویت
کردی مردم مناطق کردنشین بر عنصر هویت مذهبیشان اولویت یابد و این امر نیز به
نوبهی خود تغییر در رفتار انتخاباتی بخش گستردهای از مردم کرد را به همراه داشت.
البته کوبانی به صورت ایجابی نیز در برجستهشدن هویت کردی نقش مؤثری ایفا کرد.
کوبانی افسانهی شکستناپذیری داعش را به پایان رساند و پیروزی کردها بر نیروهای
داعش در رسانههای جهان جایگاه و بازتاب ویژهای یافت. به عبارت دیگر رفتار سیاسی
دولت ترکیه و محاصرهی نیروهای کرد مدافع کوبانی که دختران در این میان نقش اصلی
را برعهده داشتند به صورت سلبی و مقاومت شجاعانه و حماسی در برابر داعشی که تا آن
لحظه مزهی تلخ شکستی سنگین را تجربه نکرده بودند، به صورت ایجابی موجب شدند هویت
کردی در میان مردم مناطق کردنشین برجسته و فعال گردد و رفتار انتخاباتی دیگری از
خود به نمایش بگذارند.
در حقیقت، دختران
کوبانی نیز به نوبهی خود در تغییر رفتار انتخاباتی بخشی از زنان تأثیرگذار بودند.
مقاومت دختران کوبانی و لبخندی که بر لب داشتند و ابداع جنگ شادمانه، هویت زنان را
در میان دیگر عناصر هویتی به صدر آورد و مبنای حضور در انتخابات شد. البته ساختار
سیاسی حزب دمکراتیک خلقها که به زنان امکان حضور فعال در مراتب و مدارج مختلف حزب
را میدهد نباید در برجستهشدن هویت زنانه و دادن رأی به این حزب را نادیده گرفت. علاوه
بر این، هویت بخشی از طرفداران جنبش گولن که اسلام سیاسی به ویژه در شکل و قرائت
داعشی آن را مطلوب نمیپنداشتند نیز به تدریج فعال گردید و در روز انتخابات به
گونهای دیگر و متفاوت از قبل ظاهر شدند.
به طور خلاصه
آنچه در این انتخابات به چشم میخورد و در برابر قدرت سیزده سالهی حزب عدالت و
توسعه مقاومت کرد و شگفتی آفرید نوعی «ائتلاف نانوشتهی اقلیتها» بود که هویتشان
به علت اشتباه استراتژیک سیاست خارجی و امنیتی دولت ترکیه در نحوه برخورد با داعش
و چگونگی عملکردشان در کوبانی، مقاومت حماسی دختران کوبانی و تلاش برای تغییر
قانون اساسی که به آرزوی احیای خلافت از سوی اردوغان تعبیر شد؛ برجسته و فعال
گردید و رفتار انتخاباتی خود را بر مبنای این هویت که فعال شده بود تنظیم کردند و
مانع از آن شدند تا روایت کلان اردوغان از حکومت و حکومتداری به منصهی ظهور برسد
و در نهایت این نتیجه به دست بیاید که شاید اقلیتها نتوانند به قدرت برسند اما میتوانند
چنان مقاومتی از خود نشان دهند که از تحقق خواستهها و آرزوهای کلان جلوگیری
نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر