سخن در بارهی
سفر رئیس جمهور به استان کردستان و بررسی آن اگر چه مدتی از آن میگذرد اما همچنان
تازه است و بحث در مورد آن از ضرورت انکارناپذیری برخوردار است. در یک نظر کلی میتوان
ادعا کرد این سفر – آن چنان که باید و شاید - انتظارات
مردم را برآورده نکرد. اگر این گزاره صادق باشد و بپذیریم که به توقعات مردم پاسخی
مناسب و درخور داده نشده است، حال میتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا انتظارات
مردم برآورده نشد؟
1.
اصولاً – فارغ
از خوب یا بد بودن این امر – سطح مطالبات
و انتظارات مردم کردستان از دولتهای مختلف همواره بالا بوده است. این امر که در
دولت روحانی بیشتر به چشم میخورد علل و عوامل متعدد و مختلفی دارد. یکی از علل
انتظارات بالای مردم این است این دولت وارث مسائل و مشکلات عدیدهای است که دولت
احمدینژاد برجای گذاشته و به تبع آن مردم نیز انتظار دارند حال که دولتی با
عقلانیت و حمایت مردمی بیشتر بر سر کار آمده است، هر چه زودتر از شر این مسائل و
مشکلات رهایی یابند. علاوه بر این باید به رأی بالا و تعیینکنندهی مردم کردستان،
اشاره کرد که در روز انتخابات ریاست جمهوری به نفع روحانی به صندوقهای آرا ریختند
و از میانگین کشوری، بسیار بالاتر بود. بدیهی است مردم نیز متناسب با آرایی که در
صندوقها ریختهاند و به میزان اهمیتی که آرایشان داشته است، انتظارات خود را
سامان میدهند و مشخص مینمایند؛ پس چون میزان رأی و اهمیت آن بالا بوده است به
همان اندازه نیز انتظارات افزایش یافته است و انتظار میرود توجه بیشتری به مسائل
و مشکلات کردستان عطف و در جهت رفع آن اقدامات شایسته اتخاذ گردد. عامل دیگری که بر
میزان انتظارات مردم کردستان افزوده است توافق هستهای میان ایران و قدرتهای بزرگ
جهانی بود که در این روزهای اخیر به سرانجام رسید و از آن جایی که حادثهی مهمی در
سطح جهان و کشور به حساب میآید در میان بسیاری از مردم این انتظار ایجاد شد که با
پایانیافتن روند پرفراز و نشیب مذاکرات و سرازیرشدن پولهای بلوکه شده به داخل
کشور، برنامهی توسعه، جبران ناکامیها و زدودن محرومیتها آغاز گردد. به علاوه،
مردم به خوبی دوران تبلیغات انتخاباتی و بیانیهی سوم ستاد روحانی را به یاد دارند
که در آن تعهد داده شده بود که برخی از مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کردستان
مد نظر دولت روحانی قرار گیرد. این بیانیه به مثابه یک سند اکنون در بسیاری از
منازل مردم کردستان موجود است و اقدامات دولت و انتظارات خود را – هر
چند به صورت حداقلی- متناسب با آن تنظیم میکنند.
به عوامل فوق
باید دو عامل دیگر را نیز افزود: اظهار نظر مسئولین استانی در روزها و حتی ماههای
قبل از سفر در مورد دستاوردهای احتمالی حضور رئیسجمهور در کردستان که بسیار بیشتر
از آنچه که در حین سفر مورد موافقت قرار گرفت، بود. همچنین رفتار برخی از
نمایندگان مردم کردستان در مجلس و سخنانی که در میان مردم و طرفداران خود بیان میداشتند
نیز حکایت از اقدامات و ایفای وعدههایی داشت که در سفر استانی ریئسجمهور اعلام
خواهد شد. این اظهارنظرها و رفتارهای تبلیغی نیز موجب شد انتظارات و توقعات مردم
به تدریج روند فزایندهای به خود بگیرد و انتظاراتی ایجاد شود که بخش عمدهای از
آن مورد تصویب هیات دولت قرار نگیرد و در نهایت این تصور در میان مردم رواج یابد
که انتظاراتشان آن گونه که باید و شاید برآورده نشده است.
2.
تردیدی نیست
این سفر از جهات مختلف برای استان کردستان دارای نتایج مثبت و مطلوب بود. توجه به
زیرساختها به ویژه در بخش راههای استان، اختصاص بودجه به بخش گردشگری و مدیریت
آبهای استان از جمله موارد مثبتی است که نباید نادیده گرفته شود. اما آنچه در این
نوشتار به عنوان یکی از مهمترین آثار مثبت این سفر، مورد اشاره قرار میگیرد این
است که چه در سخنان عمومی مسئولین و به ویژه شخص رئیسجمهور و چه در اقدامات و
مصوباتی که اعلام شد – بر خلاف آنچه قبلاً دیده بودیم - کمترین
میزان عوامفریبی دیده شد.
نمونهی بارز
آن بحث «منطقهی آزاد تجاری بانه و مریوان» بود که قبل از سفر رئیسجمهور در میان
مسئولین استانی و نمایندهی مجلس چنان با تأکید در بارهی اجرای آن و حتی عنوانی
که برایش انتخاب شده است، سخن میگفتند که گویی تردیدی مبنی بر تصویبشدن آن وجود
نداشت و تمام کارها و مقدمات اعلام عمومی آن فراهم آمده است. اما در کمال ناباوری
تصویب نشد و به عبارتی منطقهی آزاد، آزاد نشد.
3.
نکتهای که در
اینجا بحثبرانگیز است و باید مورد پرسش قرار گیرد این است که چرا مسئولین از یک
سو و نماینده از سوی دیگر راجع به طرحهایی که مراحل تصویب آنها نهایی نشده است
با اطمینان سخن میگویند و تحقق آنها را به عنوان امری مثبت در کارنامهی خویش به
ثبت میرسانند، در حالی که تحقق آن طرحها مورد قبول مسئولین دولت واقع نشده است.
آیا این
وضعیت، فضای بدبینی و عدم اعتماد و در نتیجه فرسایش سرمایهی اجتماعی را به دنبال
نخواهد داشت؟ تکلیف بنرهایی که در این زمینه، در تمامی میادین و خیابانهای شهر از
سالها قبل نصب شدهاند و به نماینده برای تبدیل شهرهای بانه و مریوان به منطقهی
آزاد تجاری تبریک گفتهاند، چه میشود و چه کسی پاسخگوست؟ آیا این کارها نشر
اکاذیب به شمار نمیآید؟
از منظری دیگر
نیز میتوان این وضعیت را تحلیل کرد. اگر مسئولان استانی و نماینده وعدهی تحقق و
تصویب منطقهی آزاد تجاری را میدهند شاید به اشارهی مثبت و مبتنی بر تأیید
مسئولان ردهبالای کشور استناد میکنند که قبل از سفر رئیسجمهور بارها با همدیگر
دیدار و مذاکره داشتهاند. اما نکته اینجاست شاید به این دلیل در تهران علائم و
پیامهای مثبت دریافت داشتهاند که ممکن است این حضرات اطلاعات غیرواقعی و مبالغهآمیز
به مسئولان ارائه کرده باشند با این امید که اینان نیز همچون مسئولان دولت قبلی
به صورت فلهای و بدون مطالعه و فراهم آمدن مقدمات لازم طرحهای متعدد را تصویب
کنند و گرنه چه مشکلی وجود داشت که طرح منطقهی آزاد به سرانجام مطلوب نرسید و این
انتظار به حق مردم برآورده نشد؟ مردم سقز به خوبی داستان «فرمانداری ویژه» را به
خاطر دارند که چگونه بنرهای رنگارنگ در تمامی شهر برافراشته شد اما اکنون همه
اطلاع دارند که آن بنرها و آن فرمانداری ویژه فریبی بیش نبوده است. حال با این
تفاصیل حداقل انتظار افکار عمومی این است که مسئولین و نماینده در این مورد باید
به طور شفاف به مردم پاسخ لازم را ارائه دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر