افراد به
اندازه کمبودهایشان دیگران را آزار میدهند! «سارتر»
از طریق یکی
از دوستان اطلاع یافتم فرماندار سقز، در مصاحبهای تشریفاتی به مناسبت نوروز، به
نکاتی در مورد انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و موضوع رد صلاحیتهای هیات اجرایی
– که
من نیز یکی از آنان بودم - پرداختهاند. از آنجایی که میدانستم در آن مصاحبه
سخنان امیدبخش و مدبرانهای به چشم نمیخورد، انتظار خیری از آن نمیرود و حیف است
وقت خود را صرف خواندن مطالب جدی و مهمتری نکنم، ابتدا از مراجعه به مصاحبه چشمپوشی
کردم اما دوستان دیگری هم تماس گرفتند و خواهان پاسخ من به طور شفاف بودند. پاسخ
من در یک جمله اینگونه بود: ایشان با حال و احوال ما آشنا نیست در نتیجه هر چه
گفتهاند جای هیچ اکراه نیست. اما پافشاری دوستان بر ضرورت پاسخگویی موجب شد تا
به نکاتی چند اشاراتی داشته باشم. بر این اساس به پاسخی کوتاه اکتفا میکنم باشد
که موجب پند و دوری از منکر و دروغ شود.
1. ادعا کردهاند در هیات اجرایی هیچکس به دلیل عقیده رد
صلاحیت نشده و از میان رد صلاحیتشدگان دو نفر به دلیل نقص مدرک تحصیلی و بقیه
سایر موارد! رد صلاحیت شدهاند. این ترفند چنان نخنما و این ادعای سخیف چنان
مستند به دلایل ضعیف و کذب محض است که به جد بر این باورم اگر سیاستهای کلان دولت
تدبیر و امید یا خردمندی و دوراندیشی راهنمای کردار و گفتار ایشان بود در برابر
این پرسش یا سکوت پیشه میکردند یا به طور شفاف دلایل رد صلاحیت پنج نفر دیگر را
نیز اعلام مینمودند تا مردم خود قضاوت نمایند که آیا در میان ردصلاحیتشدگان کسی
به دلیل عقیده از مشارکت و حضور در انتخابات محروم مانده است یا نه. اما به جای سنجیده
و گزیدهگویی، متاسفانه از آفتهای زبان در امان نمانده و در دامی گرفتار آمده که
در نهایت کام مردم را تلخ نموده است. «همینگوی» زیبا گفته است: انسان دو سال نیاز
دارد تا حرف زدن بیاموزد ..... و پنجاه سال تا سکوت را ....!
2. در مورد رأیگیری و چگونگی بررسی صلاحیتم در هیات اجرایی،
همه چیز را به خوبی میدانم و در این زمینه و سخنانی که اکنون فرماندار مبنی بر
عدم پشیمانی و پافشاری بر رفتار و عملکرد اشتباه خود بر زبان میراند وی را به خداوندی
که بر همه چیز ناظر و آگاه است واگذار میکنم.
خوب دیدن شرط انسانبودن است عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن ز شمع اعتراف
با کس ار بد کردهای حاشا مکن
فقط این نکته به راستی برای من قابل درک و توجیه
نیست و مرا آزار میدهد که چرا برخی از اعضای شریف و محترم هیات اجرایی در مقابل
این سخنان که به خوبی میدانند منطبق بر واقعیات نیست، حقایق را صادقانه با مردمی
که از میان آنان برخاستهاند و به آنها تعلق دارند در میان نمیگذارند، مشت دروغگویان
را وا نمیکنند، سکوت اختیار کردهاند و هزینه میپردازند؟
3. به علاوه، ایشان گفتهاند رد صلاحیتها در سطح شهرستان
بازخورد یا به عبارت بهتر بازتاب منفی نداشته است. اگر منظور از سطح شهرستان، محفل
اطرافیانش باشد شاید درست باشد و از تدبیری! که به خرج دادهاند، میتوانند در
پوست خود نگنجند اما اولاً باید مشخص شود بر اساس کدام پژوهش و نظرسنجی ایشان چنین
ادعایی دارند؟ ثانیاً بر فرض این که رد صلاحیتی بازتاب منفی نداشته باشد، آیا این امر
میتواند مستمسک رد صلاحیت افراد قرار گیرد؟ آیا این سخن غیر قانونی، نسنجیده و
غرضورزانه نافی اصل بیطرفی مجریان انتخاباتی نیست و آیا از سرِ درون وی خبر نمیدهد
و در واقع، ناشیانه خود را افشا و اغراض و مقاصدش را برملا نکرده است؟
4.
نکتهی آخر؛ کسانی
که توسط هیات اجرایی رد صلاحیت شدند در کمال آرامش، التزام عملی خود را به قانون
نشان دادند، از مجاری قانونی، اعتراض خود را پیگیری کردند و نتایج انتخابات را هر
چه که شد پذیرفتند؛ عقل و تدبیر نیز حکم میکند نمایندهی عالی دولت (البته گزینهی
دست چندم فرمانداری سقز)، روزهای انتخابات، فرافکنی و حب و بغضها را کنار بگذارد،
در ایام عید به اخلاق و راستگویی پایبند باشد و بیش از این با خطاهای پیدرپی مردم
را ناامید و دولت تدبیر و امید را – که پیروزی آن
در انتخابات ریاست جمهوری، مرهون تلاشهای شبانهروزی ما در سطح شهرستان و استان
بود – تضعیف ننماید چرا که از خطا نادم نگردیدن، خود
خطای دیگریست. تردیدی ندارم اگر ایشان درک و دریافت نیکویی از فواید و فضیلت
خاموشی و کمگویی میداشت در این بهار زیبا و پربرکت چنین سخنانی بر زبان نمیراند
و در سال نو با سینهای بیکینه با مردم
سخن میگفت و تلاش میکرد تا گره از کارهای فروبستهی آنان بگشاید.
صاحب
دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر
این طغرا نشان حسبه لله نیست
حافظ
ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق
دردیکش اندر بند مال و جاه نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر