بازرگان صفات و ویژگیهایی داشت و در طول
زندگی خویش به موقعیتهایی دست یافت که وی را به شخصیتی منحصر به فرد با میراثی
گرانبها و بینظیر در تاریخ سیاسی معاصر ایران تبدیل ساخته است. منش و روش شخصی و
سیاسی ایشان، نگاه انتقادی به فرهنگ خودی و تلاش برای بهرهمندی از مزایای دنیای
مدرن در عین حفظ برخی از عناصر فرهنگ سنتی و دینی از ویژگیهایی است که بازرگان را
همواره شایستهی توجه و تحلیل ساخته است. به گونهای که هرگاه سخن از اعتدال،
صراحت، صداقت، استبدادستیزی، نکتهسنجی و ... به میان میآید ناخودآگاه بسیاری از
فعالان سیاسی، بازرگان را به یاد میآورند. علاوه بر این، بازرگان در حساسترین
برههی تاریخ انقلاب، سکان نخستوزیری را در دست گرفت و حوادثی که در آن دوران رخ
داد از جهات بسیاری بر آیندهی کشور و انقلاب تأثیر تعیینکننده داشت. این دلایل
موجب شد تا به طور جدی نامهی «میشل فوکو» به ایشان را چند بار بخوانم و در صدد
تحلیل برخی از نکات یا به زعم خود پیام اصلی آن بر آیم.
فوکو در این نامه - شاید به عنوان یک روش و یا به عنوان شگردی برای تأثیرگذاری بیشتر – به چند مورد از گذشته مراجعه میکند: از دیداری
سخن به میان میآورد که با بازرگان در منزل آیتالله شریعتمداری داشته است، همچنین
به یاد میآورد که بازرگان رئیس «انجمن دفاع از حقوق بشر» بوده که در گذشتهای نه
چندان دور، طعم زندان را نیز چشیده است. در این گفتوگو از یک سو فوکو بر نحوه و
میزان رعایت حقوق بشر به عنوان معیار و شاخص عدالت تأکید داشته و از سوی دیگر بازرگان
بر وجود بُعد معنوی انقلاب و در نتیجه تضمین واقعی برای برپایی عدالت و رعایت حقوق
بشر سخن گفته است. فوکو از الزامات و وظایف حکومت و ضرورت گوشزد آن به حاکمان میگوید
و بازرگان از قابلیت دین برای رعایت حقوق مدنی و امکان اعتراض علیه ظلم.
هدف اصلی از نگارش نامه اما صرفاً یادآوری
خاطرات گذشته نیست بلکه نگرانی از مرگ و از دسترفتن انقلابی است که فوکو ظاهراً
در آن روح و نکتههای بدیعی را دیده بود. به همین دلیل خیلی زود اصل مسئله را مطرح
میکند و به درستی میگوید: عدالت و بیعدالتی نقطهی حساس هر انقلابی است، انقلابها
از این نقطه زاده میشوند و از همین جاست که غالباً از دست میروند و میمیرند. پس
از این یادآوری، فوکو نگرانی اصلی خویش را از اکنون و آیندهی انقلاب، بیان میکند:
محاکماتی که امروز در ایران جریان دارند، جای نگرانی دارند وبعد از ابراز نگرانی
به نکتهی اصلی مورد نظر خویش اشاره میکند که: محاکمات سیاسی همواره محک (سنجش
حکومتها)اند نه به این دلیل که متهمان هیچگاه جنایتکار نیستند، بلکه از آن رو که
قدرت رسمی با محاکمهی دشمنانش خود را در معرض داوری قرار میدهد و خود را در آن
بینقاب به نمایش میگذارد. ادامهی نامه تقریباً توضیح بیشتر آن نگرانی و نکتهای
است که به آن اشاره شد. جان کلام آن نکته و نامه این است که حکومت باید با متهمان،
حتی محکومان قطعی به عدالت رفتار و حقوق آنها را رعایت نماید و امکان و حق اعتراض
را به تمامی مردم در هر کجای جهان بدهد و گرنه ممکن است مردمی که با فداکاری و
تحمل سختیها و هزینههای بسیار انقلاب کردند بر گذشتهای که از دست دادهاند، افسوس
بخورند.
تیزبینی، نکتهسنجی و درک درست از
دموکراسی نزد فوکو موجب شده است در اولین روزهای پیروزی انقلاب با نخستوزیر مورد
حمایت مردم از برابری اقتصادی و تغییرات مدیریتی یا سیاسی سخن به میان نیاورد بلکه
بیش از هر چیز بر اولویت رعایت حقوق متهمان سیاسی و به عبارتی دیگر دستگاه سیاسی
مستقل و دادگری تأکید داشته باشد که رکن رکین دموکراسی و عمل بر مبنای حقوق بشر
است. نکتهای اساسی که برای سالهای مدید مورد غفلت واقع شد و شاید یکی از مهمترین علل ناکامی ما در دستیابی به دموکراسی نیز همین باشد. این مسئله آن قدر برای فوکو دارای اهمیت بود که عدم رعایت یا رعایت حقوق بشر به طور عام و متهمان را به طور خاص امری داخلی قلمداد نمیکند و نیروهای سیاسی و روشنفکری در هر کجای دنیا شاهد عدم رعایت حقوق متهمان شوند باید آن را محکوم کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر