۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

لیبی مانع بزرگ


موج اعتراضاتی که از تونس آغاز شد و بسیاری از کشورهای عربی را در بر گرفت، اکنون در لیبی با مانع عمده­ای مواجه شده است. در روزهای اول که موج اعتراض به لیبی رسید، بسیاری از مردم دموکراسی­خواه دنیا امیدوار شدند که جهان از شر یکی دیگر از دیکتاتورهای دیوانه خلاصی می­یابد. استعفای وزیر کشور، پیوستن نماینده­ی لیبی در سازمان ملل به معترضین و وارد شدن تعداد زیادی از نیروهای نظامی به صفوف انقلابیون و سقوط پی در پی شهرهای مهم لیبی، حکایت از پیروزی زودهنگام مردم داشت. اما دیری نپایید که قذافی ابتکار عمل را در دست گرفت و به تدریج در صدد بازپس­گیری شهرهایی برآمد که در تسلط نیروهای مخالف قرار داشت. علاوه بر این، علیرغم تلاش جدی و همه­جانبه­ی فرانسه و انگلیس برای تصویب و اعمال منطقه­ی پرواز ممنوع، این طرح با مخالفت آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی و قدرتمند دنیا مواجه شد. فرستاده­ی دبیر کل سازمان ملل متحد نیز به دیدار قذافی شتافت و از وی درخواست کرد تا از به کارگیری خشونت علیه مخالفان پرهیز نماید.

چگونه و چرا لیبی توانست در برابر گسترش موج دموکراسی­خواهی مانع ایجاد کند و تا حد زیادی آن را متوقف سازد؟ تردیدی نیست لیبی تفاوت­های عمده­ای با دیگر کشورهای منطقه و عربی دارد. شخصیت عجیب و غریب و ویژه­ی معمر قذافی، ساختار عشیره­ای این کشور، وجود نفت و ... موجب شده است تا روند رو به جلوی موج اعتراضات تا حد زیادی متوقف شود. اما از همه­ی اینها مهمتر عاملی است که سرهنگ قذافی دانسته یا نادانسته به خوبی از آن بهره گرفت و احتمال دارد از این طریق شکست سنگینی را بر مخالفان خود تحمیل نماید. آن عاملی که قذافی از آن استفاده کرد و وی را از دیگران متمایز می­سازد، چیزی نیست جز تحمیل روش خشونت­آمیز بر موج اعتراضات مسالمت­آمیز مردم در لیبی. به عبارت دیگر قذافی موفق شد جریان مخالف خود را وادار به اتخاذ روش­های خشن و غیر مسالمت­جویانه نماید. با این کار از یک سو هزینه­ی مخالفت با خود را افزایش داد و از سوی دیگر این امکان را یافت تا با تمام قوا به جنگ مخالفانی رود که اسلحه در دست دارند و با تمام قوا به سرکوب آنها بپردازد.

در چنین شرایطی، با وجود اینکه شدت سرکوب افزایش اما در مقابل، بر خلاف آن چه که در ظاهر انتظار می­رود، سرعت خروج مقام­های سیاسی و نظامی از حاکمیت کاهش یافته است. مردم عادی نیز، اکنون و همزمان با بالا رفتن هزینه­ی فعالیت سیاسی که بیم جان در آن درج شده است، به حاشیه خزیده­اند و اگر چه آرزوی سرنگونی معمر قذافی را در سر می­پرورانند اما نیک می­دانند که تحقق این آرزو به ترک سر نمی­ارزد.

در واقع درس بزرگی که از موج اعتراض­های مردمی می­توان گرفت این است که مخالفان هرگز نبایستی تسلیم روش­ها و شیوه­های خشونت­آمیز حاکمان مستبد گردند. در غیر این صورت، قبل از هر چیز امکان سرکوب وحشیانه را به دیکتاتورها داده­اند و از سوی دیگر امکان حضور در میان معترضین و مخالفان را از عامه­ی مردم و امکان حمایت معنوی و حتی مادی را از دولتها و نهادهای بین­المللی و حقوق بشری سلب کرده­اند. با این تفاسیر و با توجه به آنچه اکنون در لیبی می­گذرد، بعید نیست که حکومت­های استبدادی از این روش سرمشق بگیرند و هزینه­ی اعتراض و مخالفت را به شدت بالا ببرند و در نتیجه مجبور باشیم برای مدتی دیگر مستبدین را بر مسند قدرت تحمل نماییم.

البته این روش برای حاکمان مستبد نیز پُرهزینه و ویرانگر خواهد بود. افزایش هزینه­ی مخالفت و تحمیل روش خشن به مخالفان، نشان از وابستگی و دلبستگی عمیق و غرور بیش از حد حاکمان به قدرت دارد. کارآمدی این روش دوام چندانی ندارد و کینه­ها را عمق بیشتری می­بخشد. بدیهی است آن که خشونت بیشتری به خرج دهد با خشونت بیشتری نیز از تخت قدرت به زیر کشیده می­شود. تاریخ نشان داده است که این نردبان عاقبت بر می­افتد و به قول مولوی:

احمق آن کس که بالاتر نشست استخوانش خوردتر خواهد شکست