۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

شاملو و امید

شعری از شاملو که بسیار زیبا ما را به آینده امیدوار می سازد:
من‌ فکر مى‌کنم
‌هرگز نبوده‌ قلب‌ من
اين‌ گونه
گرم‌ و سرخ‌ :
احساس‌ مى‌کنم
‌در بدترين‌ دقايق‌ اين‌ شام‌ مرگ‌زاى
‌چندين‌ هزار چشمه‌ى‌ خورشيد
در دل‌ام
‌مى‌ جوشد از يقين‌:
احساس‌ مى‌کنم
‌در هر کنار و گوشه‌ى‌ اين‌ شوره‌ زار يأس

چندين‌ هزار جنگل‌ شاداب
ناگهان
‌مى‌ رويد از زمين

۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

احساس محرومیت مزمن

  • در جامعه شناسی انقلاب، یکی از نظریاتی که بر اساس آن انقلاب یا اعتراض تبیین می شود نظریه محرومیت یا «ناکامی نسبی» است. این نظریه بر اساس شکاف میان انتظارات افراد و امکانات موجود در جامعه ایجاد می شود. بدین معنی که فرد خود را مستحق حقوق و مجموعه ای از امکانات می داند اما امکان دستیابی به آن برای وی فراهم نیست. وجود ناکامی نسبی در یک جامعه به طور بالقوه می تواند منجر به گسترش نارضایتی و اعتراض یا شکل گیری جنبش اجتماعی می شود.
به نظر رانسیمان (Ranciman) محرومیت نسبی چهار پیش شرط دارد:
  1. شخصی x را ندارد.
  2. شخص متوجه می‌شود که بقیه‌ی افرادx را دارند.
  3. آن شخص x را می‌خواهد.
  4. آن شخص x را حق خود می‌داند.
تدا رابرت گار (Teda Rubert Gurr) به سه نوع محرومیت نسبی اشاره می کند:
  1. امکانات کاهش پیدا کند اما انتظارات و توقعات ثابت باشد؛
  2. امکانات ثابت اما انتظارات افزایش یابد؛
  3. انتظارات افزایش و امکانات کاهش پیدا کند.
گار در کتاب «چرا انسانها شورش می کنند؟» در پاسخ به این پرسش که عنوان اصلی کتاب وی نیز است بر این باور است که افزایش شدت و میزان احساس محرومیت نسبی، افراد را نسبت به وضع موجود معترض می سازد. این نظریه که بر مبنای نظریه ی روانشناختی «سرخوردگی-پرخاشگری» بسط یافته، قائل به رابطه ی میان ناکامی و خشونت است. بدین گون که هر چه شدت و میزان ناکامی بیشتر باشد به همان اندازه بر شدت و میزان خشونت افزوده می شود.
  • در مورد تأثیر رفاه یا محرومیت اقتصادی بر اعتراض و شکل گیری جنبش های اجتماعی، نظریات مختلف و گاه متضادی وجود دارد: برخی بر این باورند که افزایش فقر و کاهش امکانات اقتصادی منجر به بروز نارضایتی می شود و در مقابل کسانی چون «توکویل» نیز معتقدند که رفاه اقتصادی، زمینه ی ظهور اعتراض را فراهم می نماید. نظر «بشیریه» در این مورد این است که «شرایط اقتصادی به خودی خود به رفتار انقلابی نمی انجامد، اگر چه ممکن است پیش از وقوع انقلابات، بحرانهای اقتصادی یا توقعات فزاینده مشاهده شوند اما هر بحران اقتصادی و مالی و یا هر دوره ای از رشد و رفاه اقتصادی به انقلاب نمی انجامد. در جامعه ای توده ای و سرکوب شده، احتمال پیدایش جنبش بسیج انقلابی تقریباً در هر وضعیت اقتصادی بسیار کم است، هر چند ممکن است در واکنش به اوضاع اقتصادی شورش و اعتراض پراکنده صورت گیرد. در این گونه شرایط، فقر و ناروائی اقتصادی معمولاً تحمل می شود. از سوی دیگر در جامعه ای که از نظر سازمان اجتماعی و میزان سلطه ی سیاسی مستعد بسیج است و در آن ایدئولوژی و سازمان و فرصت بسیج فراهم شده است، وضعیتی اقتصادی که موجب نارضائی هر چند مختصری هم گردد، به گسترش جنبش بسیج کمک می کند.» (بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی؛ 1372: 102)
  • در کردستان چند عامل موجب شده است که احساس محرومیت نسبی از میزان و شدت نسبتاً بالایی برخوردار باشد:
  1. به علت وجود منابع طبیعی مناسب و زمینهای حاصلخیز برای کشاورزی در کردستان، در گذشته، مردم از امکانات فراوانی برخوردار بودند و نسبت به دیگر مناطق ایران، زندگی مرفه و راحتی داشتند. اما پس از اجرای برنامه های نوسازی ایران، امکانات رفاهی کردستان کاهش یافت و در بسیاری از مناطق توقعات و انتظارات ثابت ماند. اگر این نظریه را به امکانات اقتصادی و به عبارتی «ثروت» محدود نسازیم، می توان گفت که در این دوران سهم کردها از «قدرت» نیز کاهش یافته است و در طول صد سال گذشته به مرتب روندی نزولی داشته است.
  2. در قریب به 50 سال گذشته، وضعیت زندگی در برخی از استانهای مرکزی ایران، روند رو به بهبودی را تجربه کرده است. این امر موجب بالارفتن سطح انتظارات مردم ایران و کردستان شده است. در کردستان، متناسب با افزایش انتظارات و در مقایسه با بسیاری از استانهای دیگر کشور، امکانات گسترش پیدا نکرده است.
  3. کردها در ایران فقط خود را با دیگر مناطق ایران مقایسه نمی کنند، بلکه با کردهای کشورهای دیگر نیز این مقایسه را انجام می دهند. اکنون در کردستان عراق، حکومتی فدرال وجود دارد که سردمداران آن کرد هستند و در سطح عراق نیز سهم چشمگیری از قدرت و ثروت عراق را به خود اختصاص داده اند. بدیهی است نتیجه ی این مقایسه چیزی جز افزایش توقعات نباشد.
  4. دایره ی مقایسه در عصر جهانی شدن از این نیز فراتر می رود. امروزه تجربه ی کشورهای دموکراتیک و توسعه یافته وجود دارد. این امر موجب بالارفتن سطح انتظارات شده است اما در مقابل نه تنها امکانات افزایش نیافته است بلکه در برخی از موارد (دسترسی به قدرت) کمتر نیز شده است.
  5. رواج و گسترش ارزشهایی چون برابری و آزادی نیز موجب افزایش سطح توقعات مردم کردستان شده است در حالی که فاصله و شکاف دسترسی به امکانات، روند رو به کاهشی را نشان نمی دهد.
  • اگر اعتراض مردم منجر به کاهش احساس محرومیت نسبی نگردد و دولت بتواند هر گونه اعتراضی را سرکوب کند یا در جامعه زمینه ی لازم برای ابراز اعتراض وجود نداشته باشد، چه وضعیتی پیش خواهد آمد؟ به نظر من این وضعیت جدید را می توان «احساس محرومیت مزمن» نام نهاد. ویژگیهای این وضعیت عبارت است از:
  1. احساس ناتوانی در میان مردم؛
  2. کاهش اعتماد به نفس؛
  3. ناامیدی از داخل و داشتن چشم امید به نیروهای خارجی یا حتی ماوراطبیعی؛
  4. تضعیف اصول اخلاقی
  5. رواج سرمایه ی اجتماعی درون گروهی و تعصب گروهی
  6. بدبینی نسبت دیگران؛
  7. رادیکالیزه شدن فضای سیاسی جامعه؛
  8. افزایش غیر منطقی مطالبات و آرمانگرایی
  9. کاهش میزان مشارکت اجتماعی و ....
آنچه اکنون در کردستان به چشم می خورد احساس محرومیت نسبی نیست بلکه به علت تراکم مطالبات و طولانی شدن زمان آن و از سوی دیگر به علت وجود نگاه امنیتی و عدم امکان ایجاد نهادهای مدنی، انتشار مطبوعات آزاد و بالا بودن هزینه ی فعالیتهای مسالمت آمیز سیاسی، احساس محرومیت مزمن شکل گرفته است و این منطقه را با مشکل بزرگی مواجه ساخته است. در کردستان عادت کرده ایم که فقر و نابرابری را تحمل کنیم اما این هرگز به معنای رضایت از وضع موجود نیست.

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

قانع

مامۆستا قانع پێش ئەوەی شاعیر بێت رۆشنبیرێکی گەورەی کوردە و سەرنج و بۆچوونی زۆر قووڵی لە سەر کێشە کۆمەڵایەتییەکان هەیە. لە بواری "گەشەسەندن"دا سەر بە مەکتەبی "ئەمین زەکی بەگ"ە. خەریکم وتارێک لەم بارەوە ئەنووسم. ئەم دوو بەیتەم زۆر لا جوان بوو و بیرەوەری زۆرم لا زیندوو ئەکاتەوە:
پیاوەتی ئەمڕۆ بە نووکی خامەیە و نووتقی زمان ئیدیعا موحتاجی شیر و ئەسڵەحە و خەنجەر نیە
تۆ لە گەڵ هاوتیرەکەت دەس ناگری تا سەرکەوی گەر بە تەنیا هەوڵی خۆتە ئارەزووت زۆر زەحمەتە

۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

رفتار عقلانی

آیا رفتارهای عقلانی همواره دستیابی به هدف را ممکن و میسر می سازند؟ بسیاری بر این باورند که پاسخ این پرسش مثبت است و استدلال می کنند که عقل راهنمای رفتار است و گزینش ابزار مناسب، رسیدن به هدف را امکان پذیر می کند. اما در جامعه موارد و نمونه های متعددی وجود دارد که همواره نتیجه ی رفتارهای عقلانی، دستیابی به هدف نیست.
بدین معنی که از یک سو ممکن است ابزار و هدف ما با دیگران در تعارض باشد و آنان توانایی بیشتری برای وادار کردن دیگران به انجام برنامه های خویش داشته باشند. علاوه بر این گاهی ممکن است نتیجه ی ناخواسته ای بر فرد تحمیل شود و او را از اهداف مورد انتظار خویش دور سازد. گاهی نیز ممکن است که رفتاری در تنهایی عقلانی باشد اما وقتی در جمع قرار می گیریم آن رفتار منجر به دستیابی به هدف نمی شود. برای مثال فرار کردن به هنگام آتش گرفتن سینما، رفتاری عقلانی است اما از آنجایی که همه در حال فرار هستند افراد فراری دیرتر از مهلکه خلاصی می یابند و ممکن است در آتش گرفتار آیند.

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

هەڵەبجە

هەموو ساڵێک لەم رۆژانەدا بە بۆنەی ساڵیادی کارەساتی دڵتەزێنی هەڵەبجە، لە زانکۆکانی ئێران، بەرنامەی جۆراوجۆر بەڕێوە ئەچوو. بەڵام چەن ساڵێکە ریگە نادرێ بە خوێندکاران بۆ دانانی کۆڕی ماتەمین و رێزگرتن لە یادی شەهیدانی نەمری هەڵەبجە. هەڵبەت لە بەر نەبوونی ستراتێژی و بیرێکی قووڵ و وردبینانە، وردە وردە قسە و باسەکانی ئەو بەرنامانە هەموو ساڵێک دووپات دەبونەوە و قسەی تازە کەمتر دەهاتە گۆرێ. وای لێ هاتبو بڕێک لە بەشداربوان هەمو ساڵێک هەر باسیان لە مەزڵوومیەت و بێکەسی کورد ئەکرد، بەشێکیتر دەستیان دەکرد بە جنێودان بە دام و دەرزگا نێونەتەوەیەکان و هەندێکیش بیری تۆڵە ئارام و قەراری لێ سەند بوون و ... ئەوەی باسی لێنەدەکرا ژیانی ئاسایی ئەو کەسانە بوو کە زیندوو مابوون یان لێکۆڵینەوە لە سەر هۆکارگەلی کۆمەڵایەتی و سیاسی ئەو کارەساتە بوو.
پارەکە وتارێکم نووسی کە لە هەڵەبجەدا سامانی کۆمەڵایەتی وێران بوە و بۆ باشتر بەڕێوەچوونی پڕۆژەی گەشەسەندن، بەر لە هەموو شتێک پێویستە ئەم سامانە زیندوو بێتەوە هەتاکو خەڵکی هەڵبجە بتوانن بە متمانەیەکی زیاتر پێکەوە بژین و رابردوو فەرامۆش بکەن. ئێستا شتێک بۆ تۆڵە نەماوە. سەدام و عەلی کیمیاوی لە سێدارە دران، دام و دەزگای نێودەوڵەتیش پشتیوانی گەلی کوردن. کارەساتی هەڵەبجەیش بە ژێنۆساید ناسراوە. ئێستا ئەوەی ماوە خەڵکی هەڵەبجەیە کە تووشی زەرەر و زیانێکی زۆر بوون. نابێ فەرامۆش کرێن و ئەبێ تۆری کۆمەڵایەتی و متمانەی خەڵک بە یەکتر، سەر لە نوێ تازە بکرێتەوە و کۆششی بۆ بکرێت.

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

آنتونی گیدنز:
به نظر من مهم ترین اتفاق در حال وقوع این است که ما دیگر بر اساس آنچه فرهنگ و یا سرنوشت محتوم به ما دیکته می کند زندگی نمی کنیم. دیگر زنان و مردان در چارچوب سرنوشتی که بواسطه ی نقش آنها از پیش تعیین شده است زندگی نمی کنند. به عبارتی دیگر هویتمان باید بیشتر توسط خودمان کشف و طراحی شود، نه بواسطه ی نقش های اجتماعی که بازی می کنیم. به بیانی فنی تر، شناخت مان از خود و هویت خود، به صورت پروژه ای باز اندیشانه در آمده است. باید مدام به این فکر کنیم که هستیم؟ چگونه به نظر می آییم؟ چه شکل هستیم؟ چگونه می خواهیم باشیم؟ و پاسخ این سوالات به نسبت بسیار بازتر و غیر مشخص تر شده اند.

گیدنز، آنتونی (1384): چشم اندازهای جهانی، محمد رضا جلایی پور، تهران: طرح نو، چاپ دوم: 1384، ص 126

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

زن

روز جهانی زن را به همه ی کسانی که فارغ از نقشها و ویژگیهای انتسابی خواهان برابری و آزادی هستند، تبریک می گویم و این شعر زیبای نزار قبانی را به آنها تقدیم می کنم:

مردیک دقیقه نیاز دارد
که عاشق زنی شود . . .
و روزگاران بسیار
که فراموشش کند . . .

ترجمه از: ستار جلیل زاده

انتخابات تعاونی مسکن

1. سال گذشته انتخابات تعاونی مسکن در آموزش و پرورش سقز برگزار شد. جمعیت نسبتاً زیادی از معلمان در آنجا گرد آمده بودند و انتخابات پر شوری برگزار شد. از آن زمان تا کنون هیئت مدیره ی جدید نتوانسته است اختیار شرکت تعاونی را به دست گیرد. واقعاً کجای کار می لنگد؟
2. قرار بود قانون هماهنگ پرداخت یا لایحه ی مدیریت خدمات کشوری سالها قبل اجرا شود و در پرداخت حقوق کارمندان، هماهنگی و برابری لحاظ گردد. این قانون نه تنها اجرا نشده است بلکه ارتقای معلمان نیز چند سالی است که به بهانه ی نبودن بخشنامه ی جدید متوقف گشته است. واقعاً کجای کار می لنگد؟

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

دووچاوەکی

چەن ساڵ لەوە پێش چووم بۆ قووروە. ئەم شارە لە پارێزگای کوردستاندایە و لە باری کشت و کاڵەوە زۆر دەولەمەندە. جەمعیەتی ئەو شارە لە کورد و تورک پێکهاتوە کە زۆربەیان شیعەن. لەوێ کە قسەمان ئەکرد دیم وشەیەکی زۆر جوان بە کار ئەهێنن. باسی کەسێکیان ئەکرد. ئەیان وت ئەهلی "دووچاوەکی" نیە. پێم وایە بۆ مانای "تبعیض" پڕ بە پێستیەتی. بۆخۆمان ئەڵێین فڵانەکەس بە یەک چاو تماشای خەڵک ئەکات. یەعنی جیاوازی دانانێ لە بەینی خەڵکدا.
هەر بەو پێیە لە کوردیدا وشەی "دووبەرەکی"مان هەیە و دەتوانین وشەی تریش دابڕێژین. بۆ نموونە "دوودڵەکی" بۆ "تردید" و گومان و ... .