۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

بە یادی حەمەجەزا: عەشق و ئازادی

  • ئەمرۆ بەیانی کوردساتم تماشا ئەکرد. هەواڵی کۆچی دوایی حەمەجەزام لەوێ بینی. خەم دایگرتم. بیرم کەوتەوە کە ئەم شێعرە بەرزەی هێمنی چەند بە جوانی ئەخوێند:
هەتاکو دوا پشوو رێبواری رێگەی عەشق و ئازادیم ئەگەر بێجگە لە ناکامیش نەبینم بەرهەمێکیتر
ئەم شێعرە بە جوانی ژیانی حەمەجەزامان بۆ وەسف ئەکات. کاتێک کە وردە وردە عەشقی یار و خۆشەویستی وڵات لە دڵمدا لە گەشەسەندندا بوو زۆر کەس دانەیەکی لەمانە ئەکرد بە قوربانی ئەویتر، ناڵەی جودایی بۆمان ئەخوێند و باسی لە "یادی یاران و وڵات" و "عەشق و ئازادی" ئەکرد. دڵێکی گەورە و ئەوینداری هەبوو کاتێک باسی لە "ئاخرین ماڵی ژیانی" ئەکرد، کاتێک لە نێو شۆڕشی خوێناوی و ئاسن و ئاگردا بو، تەنانەت لە ناو دوکەڵ و تەمیشدا خۆشەویستەکەی فەرامۆش نەئەکرد.
  • ئەگەرچی هونەرمەندێکی گەورە و بە توانا بو بەڵام جێگە و پێگەی خۆی باش ئەناسی و هەر هونەرمەندانە ژیانی بەسەر ئەبرد. سێبەری خۆی لێ گەورە نەببۆوە و پێی وا نەبو کە ئەبێ لە بارەی هەمووشتێکەوە قسە بکات و نەزەر بدات.

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

آلزایمر

  1. چند سال قبل که در انجمن مولوی فعالیت می کردم با یکی از بازاریان قدیمی و خوشنام سقز آشنا شدم. بسیار نکته سنج و دقیق بود. با روح اقتصاد، مناسبات بازار و روابط اجتماعی کاملاً آشنایی داشت و در بازار سقز یکی از موفقترین ها بود.
  2. گاهی به دیدارش می شتافتم. خاطرات جالب و نظم خاصی در زندگی داشت. هر گاه در مورد بازار سخن می گفت ناخودآگاه کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری» ماکس وبر را به یاد می آوردم. چند کتاب در دست چاپ نیز داشت. یکی از آنها «قصه بازار» نام داشت و این نام را از شعری از حافظ برگرفته بود.
  3. با یکی از دوستان در مورد ایشان صحبت می کردم که تا چه حد به من لطف دارد. گفت دچار آلزایمر شده است. غم سنگینی تمام وجودم را فرا گرفت. آیا آن همه نکته و خاطره را به فراموشی سپرده است؟ آیا مرا به یاد می آورد؟ آیا از آن همه لطف چیزی در حافظه اش مانده است؟
  4. نمی دانم اما کاش آلزایمر حریف لطف و محبت نمی شد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

تبریک پیامکی

  1. در اعیاد مختلف اکثر مردم به جای نشستن در خانه و دید و بازدید به مسافرت می روند؛
  2. شهرها بزرگ شده است و امکان سر زدن به تمامی اقوام و آشنایان دشوار شده است؛
  3. تعداد غریبه ها در شهرها افزایش یافته است؛
  4. سنت تضعیف گشته است؛
  5. مهاجرت و تحرک جغرافیایی روند رو به افزایشی داشته است و ....
علل فوق و چندین علت دیگر موجب شده است که مردم در روزهای عید به یک تبریک پیامکی (sms) اکتفا کنند.
مخابرات در این روزها چند کار انجام می دهد:
  1. شما یک بار پیامک را ارسال می کنید اما مخابرات یک پیامک را چند بار ارسال می کند؛
  2. گاهی پیامک نصفه - نیمه ارسال می شود و گیرنده پیام می دهد که ناقص بود لذا حداقل باید یکبار دیگر پیامک را ارسال کنی؛
  3. یک پیامک را ارسال میکنی اما گوشی «عدم ارسال» را نشان می دهد، گیرنده جواب می دهد که پیامک رسید، اما چون وی نیز احساس می کند که پیامکش ارسال نشده است ناچار زنگ می زند که ممنون پیامک شما رسید آن هم نه یکبار بلکه چند بار.
و این گونه است که شرکت مخابرات به سود کلان چندین میلیاردی دست می یابد و عید واقعی برای صاحبان آن است.

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

سیل

  1. در هفته های اخیر سیل موجب شده است تا مردم پاکستان خسارات سنگینی را متحمل شوند و دولت این کشور از همان روز اول دست به دامان کشورهای خارجی و حتی دشمن دیرینه خود هندوستان شد تا شاید بتواند به داد مردم آواره و خانه خراب برسند.
  2. نهادهای مدنی و بین المللی اعتماد چندانی به دولت پاکستان ندارند. ریشه این بی اعتمادی به ناکارآمدی و فساد گسترده اداری برمی گردد که در نظام سیاسی پاکستان وجود دارد.
  3. سیل نشان داد که به لحاظ زیرساختهای اقتصادی و وضعیت فیزیکی شهرها و روستاها چنان آسیب پذیر است که به سادگی بیش از نیمی از جمعیت کشور همواره در معرض خطر هستند و هیچ تدبیر مناسبی برای بهبود زندگی و کاهش خطر نشده است.
  4. حال این پرسش پیش می آید که بمب هسته ای - با آن هزینه هنگفت - به چه دردی می خورد و چه گرهی از کار فروبسته این مردم می گشاید؟