۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

دیدار با رمضان زاده


امروز (جمعه) به اتفاق جمع کثیری از دوستان به دیدار دکتر رمضان زاده رفتیم. خوشبختانه روحیه ی قوی و مصممی داشت. از اینکه لبخند همیشگی را بر لب داشت خوشحال شدیم. بسیاری از دوستان به هنگام صحبت کردن نمی توانستند بغضی را که در گلو داشتند فرو بخورند و گاهی اشکها سرازیر می شد. ایشان در آخر جلسه بر نکته ای تأکید کرد که جالب بود و آن اینکه تلاش فعالان سیاسی باید معطوف به کاهش هزینه ی فعالیت سیاسی در کل و به ویژه برای مردم باشد. شاید در چنین شرایطی نخبگان ناگزیر از پرداخت هزینه باشند اما از گسترش آن به جامعه و مردم بایستی اجتناب کرد.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

درگذشت آیت الله منتظری

دیشب آیت الله منتظری مرجع تقلید بزرگ شیعیان و فقیه نواندیش دار فانی را وداع گفت. ایشان جزو معدود کسانی بود که همچنان صادقانه به آرمانهای انقلاب وفادار بود و از این رهگذر در میان مردم محبوبیت بالایی را کسب کرده بود و البته متحمل هزینه های فراوانی نیز گشت. در ماههای اخیر فعالیتهای سیاسی ایشان افزایش یافته و نظریاتش توجه بسیاری از مردم را به سوی خود جلب کرده بود.

آیت الله منتظری قبل از انقلاب مدتی به شهر سقز تبعید می شود و مردمی که آن دروان را به یاد دارند معمولاً به نیکی از ایشان یاد می کنند. روحش شاد و یادش گرامی.

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

استبداد و حل مسئله

حکومتهای استبدادی را با ویژگیهای متعددی از قبیل نابرابری، اختناق، سرکوب و ... می شناسیم. مدتی است دو ویژگی دیگر استبداد ذهنم را به خود مشغول کرده است. یکی از آنها چگونگی برخورد با فرصتهاست. حکومتهای استبدادی به دلیل تضاد منافع آنها با منافع مردم، عدم استفاده از خرد جمعی، نظر کارشناسان و عدم توجه به یافته های پژوهشی معمولاً فرصتها را به تهدید تبدیل می کنند. برای نمونه می توان به قدرت اشاره کرد. قدرت اگر چه شر لازم و به قول سعدی خطیر و خطر است ولی فرصتی در اختیار حاکمان است تا بتوانند از آن در جهت تحقق منافع مردم و رفاه اجتماعی بهره ببرند. در حقیقت در حکومتهای استبدادی قدرت به شر خالص تبدیل می شود و به همین دلیل است که هر چه استبداد قوی تر باشد در مقابل ساختارشکنی نیز قوت و نیروی بیشتری خواهد یافت.
دومین ویژگی جکومتهای استبدادی آن است که خطاهای جبران ناپذیر را مرتکب می شوند. انسان موجودی جایزالخطا است و هرگز نمی توان انسان و زندگی اجتماعی را به طور مطلق از خطا و اشتباه پیراست. استبداد نه تنها در صدد پذیرش خطا و اصلاح آن بر نمی آید بلکه خطا را با خطا جبران می کند و بدین ترتیب وضعیت پیچیده و دشواری را برای خود رقم می زند به گونه ای که در یک دور باطل خطاهای جبران ناپذیر گرفتار می آید که رهایی از آن به تدریج ناممکن می گردد و با هر خطا هزینه ی دوام خود و زندگی مردم را افزایش می دهد. در حکومتهای دموکراتیک نیز احتمال بروز خطا و اشتباه وجود دارد اما تفاوت آن با استبداد در آن است که امکان رفع و جبران خطا همواره وجود دارد و با بهره گیری از رسانه های جمعی آزاد، دانشگاههای پرسشگر و احزاب مختلف این باب همیشه مفتوح است.

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

می دانم که بر می گردی


1. در چند روز گذشته در اخبار خواندم که دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به کشورهای غربی پناهنده شده اند. اخبار را پیگیری کردم. یکی از آنها دکتر محمد علی توفیقی بود. سازمان مجاهدین در بیانیه ای اعلام کرد که ایشان مدتی است که از عضویت در سازمان استعفا داده اند. آخرین مطلب وبلاگ سیروان نیز بر خروج ایشان از کشور دلالت دارد.
2. سالهاست با دکتر توفیقی آشنا هستم. دوست خوب و قابل اعتمادی بود. در کارها جدیت خاصی داشت. با دوست و دشمن اهل مروت بود. به شدت به کردستان و ایران عشق می ورزید و برای توسعه و رفاه این مرز و بوم سر از پا نمی شناخت. مدیر نمونه بود و در میان پزشکان از محبوبیت خاصی برخوردار بود.
3. فعالیت سیاسی مداوم و ارتباط گسترده با اصلاح طلبان همراه با جدیت و مطالعه به فعالیت و مواضع سیاسی دکتر توفیقی عمق خاصی بخشیده بود و این امر منجر به آن شده بود تا به شورای مرکزی سازمان مجاهدین راه یابد و اعتماد سیاستمدارن کارکشته ی اصلاح طلب را جلب نماید. در کردستان نیز مورد وثوق بسیاری از فعالان ناسیونالیست بود. این وضعیت اگر چه گاهی مواضع وی را متناقض نشان می داد اما به طور بالقوه ایشان را به یکی از کانالهای ارتباطی فعالان سیاسی کردستان با اصلاح طلبان و فعالان سیاسی مرکز تبدیل ساخته بود که به همراه دکتر جلالی زاده و دکتر هدایتی تا حدی توانستند این نقش را به خوبی ایفا کنند.
4. اگر چه اکنون ایشان از امنیت نسبی برخوردار هستند و با خیال راحت می توانند برای آینده خود تصمیم بگیرند و برنامه بریزند و از این جهت خوشحالم و آرزوی سلامت بهروزی برای ایشان دارم اما از آن جهت که در ایران نیاز به برقراری نوعی از دموکراسی داریم که متناسب با تنوع قومی و فرهنگی در ایران باشد و حضور دکتر توفیقی در این زمینه مؤثر بود لذا از مهاجرت ایشان خوشحال نشدم.
5. مسئله کرد در ایران در یک فرآیند دمکراتیک امکانپذیر است و گفت و گو با احزاب و فعالان اصلاح طلب این امکان را فراهم می سازد. گسترش دموکراسی در ایران هزینه ی فعالیت سیاسی و خشونت را در کردستان کاهش می دهد و بساط نگاه امنیتی به کردستان را برمی چیند. در چنین شرایطی می توان با جدیت به فعالیت پرداخت و نسبت به حل مسئله ی کرد امیدوار بود در غیر این صورت دور افزایش هزینه ی فعالیت سیاسی در دست خشونت طلبان خواهد افتاد و چون دور با آنها افتد و از آن بهره ها می برند لذا تسلسل پیشه می کنند.

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

ترکیه و دموکراسی

  1. ترکیه با افتخار خود را کشوری اروپایی می داند. حق دارد. موضعی که اتحادیه اروپا سالهاست در مورد این کشور اتخاذ کرده است و بر دموکراسی و لغو قوانین تبعیض آمیز از قانون اساسی ترکیه تأکید دارد، می تواند دلیل خوبی برای این افتخار باشد. دموکراسی برای ترکیه از نان شب واجبتر است. سالهاست که بر اجرای قوانین تبعیض آمیز نسبت به کردها و عدم رعایت قواعد دموکراسی پای می فشارد و از این طریق هزینه های گزافی را بر کشور و ملت ترکیه تحمیل کرده است. خاصیت دوستان خوب این است که اموری را بر فرد تحمیل می کنند که به نفع وی است. در مورد رابطه ترکیه و دوستان اروپایی اش این قضیه صادق است.
  2. اکنون نخست وزیر ترکیه به این نتیجه رسیده است و آن را صراحتاً در مقابل رسانه های جمعی اعلام نموده است که باید قانون اساسی به نفع دموکراسی تغییر کند (همواره تغییر مطلوب نیست بلکه تغییری که در جهت گسترش دموکراسی باشد نیکوست) و از آن مهمتر در مورد شکنجه و خشونت نسبت به کردها نیز تحقیقاتی به عمل آید و اصلاحاتی در این زمینه در جهت رعایت حقوق کردها اعمال گردد.
  3. گسترش دموکراسی در ترکیه به نفع کردهاست. هر چه هزینه فعالیت سیاسی کاهش یابد منفعت بیشتری نصیب کردها خواهد شد، چرا که کردها، فعالیت سیاسی گسترده ای دارند و سالهای مدیدی است از این بابت متحمل هزینه می گردند اما اگر دموکراسی گسترش یابد و قوانین برابری طلبانه تصویب و اجرا شود آنگاه کردها و با پرداخت هزینه کمتر به اهداف خود می رسند. علاوه بر این، گسترش دموکراسی موجب می شود امر سیاست در کردستان از نظم و قاعده مشخصی برخوردار گردد لذا با استقرار دموکراسی بخش عمده ای از مطالبات کردها به طور اتوماتیک برآورده میگردد.

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

اعدام احسان

خبر اعدام احسان فتاحیان دردناک بود. تا آخرین لحظه دعا می کردم که حکم اجرا نشود اما با کمال تأسف دعای من مستجاب نشد. کاش به حکم اولیه اعتراضی نمی شد. کاش تلاشهای نهادهای مدنی و حقوق بشری به ثمر می نشست و کاش می فهمیدیم که خون به خون شستن محال است!

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

باسمه تعالی

ریاست محترم قوه ی قضائیه جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیت ا... لاریجانی

با اهدای سلام و احترام
کهن دیارگروس ، این مهد علم و ادب و فرهنگ و هنر ، از دیرباز خاستگاه مردانی بوده است که هریک به نوعی در حافظه ی تاریخی مردمان این مرز و بوم جاودانه مانده اند.دریادار بایندرها،امیر نظام ها،آیت ا...فاضل گروسی ها ، امیر تومان ها،آیت ا... رحمانی ها و استاد شهید نجات اللهی ها ، نیک نامانی هستند برخاسته از این آب و خاک که در عرصه های ملی و مذهبی در عصر و زمانه ی خود مصدر و منشاء خدمات ارزنده ای به ساحت دین و ملک و ملت بوده اند.و هریک به گونه ای کشور عزیز ایران را از وجود بابرکت و خدمات خالصانه ی خود بهره مند ساخته اند.
بدون تردید دکتر عبدا...رمضان زاده، این فرزند لایق و فرهیخته ی گروس نیز چونان اسلاف خود به سان ستاره ای درخشان ، آسمان علم و ادب و فرهنگ این خطه را زینت بخشیده است.گرچه هیچ حاجتی به بیان خدمات عیان و ارزنده ی رمضان زاده نیست؛ اما روا نیست این نکته نیز یادآور نشود که عملکرد این استاد برجسته ی دانشگاه در کسوت استانداری کردستان ، تصویری رحمانی از نظام جمهوری اسلامی ایران به مردم رنج دیده و رنجیده خاطر کرد نشان داد.هم او بود که حلقه ی بسته ی مدیریت را به روی افراد توانمند و فرهیختگان کرد اهل سنت گشود و اعتماد و امنیت پایدار را برای منطقه را به ارمغان آورد.اما متأسفانه همین مردم امروزه ناباورانه نظاره گر ناروایی هایی هستند که به این فرزند اندیشمند و خدوم آنان روا داشته می شود. نزدیک به پنج ماه است که همین مردمان روز خودرا با این سوال تلخ آغاز می کنند!" دکتر عبدالله رمضان زاده آزاد نشد؟" "جرم او چیست؟و چرا هنوز دربند است؟" مردم از همدیگر خبر او را می گیرند. برایش دعا می کنند و از خدای رحمان و رحیم آزادیش را می طلبند.
دیگر عنوان دکتر و پسوند رمضان زاده از نام او حذف شده است.مردمان او را عبدالله خطاب می کنند.و الحق که عبدالله، عبداللهی شایسته است.او که تمامی عمر و جوانی خود را بی مضایقه هزینه ی انقلاب و برپایی نظامی کرد که به نام الله ایجادش نمودند، پدیده ی قرنش خواندند و بنیانگذار انقلاب آن را عطیه ی الهی لقب داد.
حضور در جنگ و دفاع مقدس در قامت یک رزمنده، رنج غربت ، هجرت و تحصیل درخارج از کشور به عنوان پژوهشگر و اندیشمندی متعهد، مسئولیت خطیر استانداری کردستان به عنوان کارگزار ممتاز نظام اسلامی، سخنگویی دولتی که واضع گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها در عرصه ی بین الملل بود و افتخارش ارائه ی چهره ای رحمانی از اسلام و نظام به جهانیان ؛ و بالاخره تدریس در دانشگاه های ممتاز و معتبر کشور به عنوان استادی برجسته، عناوینی هستند که به عبدالله اختصاص یافت و الحق که لایق رجوع این همه خدمات شایسته بود.و با جرأت و جسارتی وصف ناپذیر به عنوان جوانمردی نیک اندیش و پرورده ی دامان انقلاب ، مایه ی مباهات گردید.و این همه نه برای خود ،که به هدف تثبیت انقلاب و برپایی نظامی بود که اساس و بنیانش بر مبانی اسلام و قرآن استوار است.حال مردم ازخود می پرسند: به راستی کدامین عناوین موجبات محکومیت وی را فراهم آورده است؟!!
عبدالله برخاسته ازخانواده ای اصیل و متدین از خطه ی گروس است.نامبرده و متعلقان ایشان لایق اشتهار به خانواده ای دینی،خداترس و معتقد به قیامت هستند که در رعایت آداب و اخلاق اسلامی مشهور،مقید و ملتزم، و به احکام و فرایض دینی پایبند. براساس شناختی دیرینه و سوابق عملکرد این خانواده،از زمان های دور تاکنون به ویژه دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی به رهبری امام خمینی<ره> برای پیشبرد انقلاب و برپایی این نظام و حفظ آن با تمام وسع و توان خود کوشیده و از هیچ تلاشی فروگذار نبوده اند.
لذا بر ما فرض است که به حکم وظیفه ی دینی و انسانی خود و نیز دفاع از آبرو، اعتبار و حیثیت مومن که هم ارز خون شهید تعبیر گردیده است، دفاع از حق دکتر عبدالله رمضان زاده، برادر مسلمانی که همه ی اعتبار او مسلمانی اوست و نیز تنویر آن مرجع محترم که در رأس دستگاه قضا قرار دارد و فردای قیامت در پیشگاه خداوند و دادگاه عدل الهی پاسخگو ، بارها و بارها به حسن رفتار،کردار و گفتار پیدا و پنهان ایشان در دفاع از دین و دیانت و ملک و ملت شهادت می دهیم و خواستار تبرئه وآزادی این فرزند برومند و آزاده ی انقلاب هستیم.

خداوند دیدگانتان را به نور حق بیناگرداند.
جمعی از شهروندان بیجار گروس
آبان 1388

۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

تقابل در سطح

  1. در دو قرن اخیر یکی از مهمترین پرسشهایی که گریبان روشنفکران و حتی مردم عادی را گرفته است پرسش در مورد چگونگی و چرایی رابطه با غرب است. این پرسش در دل خود هزاران پرسش دیگر نهفته دارد و کافی است تا نیم نگاهی به آن انداخته شود تا پرسشهای دیگر یکی - یکی سر بر آورند و اذهان را به خود مشغول دارند. در مورد نحوه برخورد با غرب، تقسیم بندیهای متفاوتی ارائه شده است که به طور کلی می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: استقبال، تقابل و تعامل.
  2. فرهنگ و تمدن غرب آن چنان گسترش یافته است که نمی توان از تفکر در مورد آن اجتناب ورزید و آن را انکار کرد. از سوی دیگر آنچنان عظیم و فربه است که پذیرش آن کاری بسیار دشوار است و باید خانه ای درخور آن ساخته شود تا خانه و صاحبخانه را له نسازد. این فرهنگ و تمدن برای بسیاری از پرسشها، پاسخ یا پاسخهایی در چنته دارد، رفاه مادی را به ارمغان آورده و امکان تسلط بر طبیعت را هموار ساخته است. البته این بدان معنی نیست که این فرهنگ و تمدن فاقد بحران و پیامدهای منفی بوده است. فاشیسم، ویرانی طبیعت و معنویت از مهمترین پیامدهای منفی آن به شمار می رود. اما در دل غرب، تفکری انتقادی و روش خودانتقادی رشد و نمو داشته است که آن را به پروژه ای همواره ناتمام مبدل ساخته است.
  3. در سالهای اخیر که دولت اقلیم کردستان برپا گشته است و امکانات تلویزیونهای ماهواره ای برای کردها فراهم آمده، نحوه برخورد با فرهنگ و تمدن غرب و بهره گیری از آن نیز به یکی از دغدغه های اصلی تبدیل شده است. تلویزیون های کردی که به سرعت بر تعداد آنها افزوده می شود، خواسته یا ناخواسته به کانال اصلی ارتباطی کردها و فرهنگ غرب تبدیل شده اند، مجریان و برنامه ها، موسیقی، فیلمها و گزارشها به نوعی مشغول کپی برداری از کانالهای تلویزیونی غرب هستند و گاهی به سطوح نازلتر آن یعنی روشهای کانالهای عامه پسند عربی و ترکی نیز بسنده می کنند.
  4. بسیاری از کارشناسان امر ارتباطات و جامعه شناسی بر این باورند که یکی از پیامدهای منفی تلویزیون، سطحی سازی فرهنگ است. تردیدی نیست که هر فرهنگی و به ویژه فرهنگ غرب لایه های عمیق و پنهان عظیمی دارد که بدون درک آنها شناخت ما از آن عقیم و ناچیز خواهد بود. تلویزیون به علت ماهیتی که دارد و همچنین به دلیل ارزشی که به مخاطبان عام خود می دهد، توانایی پرداختن به لایه های عمیق را ندارد و لاجرم در سطح می ماند و آنچه به عنوان نمود غرب به نمایش گذاشته می شود، چیزی جز موسیقیها، برنامه ها، مهمانها، اداها و لباسهایی نخواهد بود که مجریان بر تن می کنند که تقلیدی نازل و سطحی از فرهنگ غرب است. این وضعیت هم ظلم است به فرهنگ غرب و هم ظلم است به فرهنگ کردی ما.
  5. برخی از کانالها و برنامه ها در تقابل با این وضعیت با تأکید بر فرهنگ کردی، تلاش می کنند به نحوی از انحاء، بهای بیشتری به فرهنگ خودی بدهند اما در تقابل با سطحی سازی فرهنگ غرب که از تلویزیون به نمایش گذاشته می شود، ایشان نیز دچار سطحی سازی می شوند و بدین وسیله فرآیند فولکلوریک سازی فرهنگ کردی که مبتنی بر موسیقی فولکلوریک، آداب و رسوم ایلی و عشیره ای و لباسهای بومی رقم می خورد. در چنین شرایطی امکان تعامل فراهم نمی آید و تقابل آن هم در سطح است که شاهد آن خواهیم بود. نتیجه این تقابل، تولید فرهنگ و توافق جدید نخواهد بود بلکه بحران هویت، تعصب و خودباختگی از نتایج آن است.

۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

مادرانی که صلح را می فهمند

1. بسیاری بر این باورند که کردها صرفاً خواهان حقوق فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خویش هستند و نه تنها جنگ طلب و طرفدار خشونت نیستند بلکه در واقع جنگ بر آنها تحمیل شده است. اگر این ادعا را که تا حد زیادی درست است، بپذیریم به سادگی به این نتیجه می رسیم که تحمیل کنندگان جنگ به هدف خود که همانا گسترش جنگ و خشونت است رسیده اند چرا که سالهاست در کردستان آتش جنگ شعله ور است و مردم از خشونت و جنگ در رنجند و کمتر خانواده ای از آسیبهای آتش جنگ در امان مانده باشد.
۲. بدیل تحمیل جنگ، پذیرش و گسترش روشهای خشونت آمیز نیست. خشونت با خشونت کاهش نمی یابد یا از بین نمی رود. بدیل آن تحمیل صلح و آشتی است که کم هزینه است و رنج کمتری را متوجه مردم می سازد. علاوه بر این در دنیای امروز، مجامع و نهادهای جهانی و افکار عمومی مردم دنیا پشتیبان روشهای خشن نیست و هیچ دلیلی در این زمینه پذیرفته نیست. خشونت در تمامی ابعاد و سطوح آن، محکوم است و در مقابل آشتی و صلح طرفدارن بیشماری دارد.
۳. در روزهای گذشته در دیاربکر و شهرهای اطراف آن جنبش مادران صلح و پیام آوران آشتی راه افتاده است. این حرکت به شدت از سوی مردم مورد توجه قرار گرفته است و از آن پشتیبانی می شود. امروز مصاحبه یکی از مادران کرد را که چهار فرزند خود را از دست داده بود با بی بی سی دیدم. به شدت تحت تأثیر درک و شعور و قدرت بالای این مادر سالخورده و رنج دیده قرار گرفتم که بزرگوارانه بر نفرت و خشم خود چیره گشته بود و از صلح و دوستی دم می زد و با اهدای روسری سفید به مادر یکی از سربازان ترک، نشان داد که خواهان صلح و زندگی بهتر برای نسلهای کنونی و آینده و بی ثمر بودن جنگ و سرکوب و خشونت است. با دیدن این مادر و حضور گسترده مردم، واقعاً احساس غرور کردم.
۴. اوجلان به دلیل ویژگیهای کاریزماتیکی که دارد از جمله رهبرانی است که توان گرفتن تصمیمات بزرگ را دارد. کردها امروز به چنین روشهایی نیاز دارند. در ترکیه و در دنیا نیز این زمینه تا حدی فراهم است. باید تغییر را پذیرفت و آن را آغاز کرد. کردها در ترکیه و در مبارزات مدنی وزن خود را نشان داده اند و روشنفکرانی در این میدان به فعالیت مشغولند که شرایط جدید را به خوبی دریافته اند. این روشنفکران می توانند اوجلان را در اتخاذ تصمیمهای بزرگ یاری رسانند. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که صلح را نباید به مثابه تاکتیک تلقی کرد و از آن بهره برد، بلکه ارزش آن را دارد که به استراتژی و یکی از ارزشهای مهم و اساسی تبدیل گردد و همه در خدمت گسترش آن باشیم. بدون شک هر نوع تغییری که در ترکیه ایجاد گردد بر وضعیت ما هم مؤثر است.

۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

کابینه ششم کردستان

1. دکتر برهم صالح دیروز کابینه ششم دولت اقلیم کردستان را معرفی کرد و بدین وسیله تحت عنوان رئیس حکومت کار خود را آغاز کرد. این رویداد در نوع خود جالب و در جهت تقویت دموکراسی در عراق و توسعه در کردستان است. جابجایی نخبگان و قدرت یکی از مهم ترین سازوکارهای استقرار دموکراسی است که در این روزها به صورت مسالمت آمیز در کردستان به انجام پیوست. اگر چه در ظاهر این جابجایی در ائتلاف حاکم انجام پذیرفت اما اگر به روابط رقابت آمیز پارتی و اتحادیه میهنی توجه داشته باشیم آنگاه در خواهیم یافت که این جابجایی تا چه حد از اهمیت برخوردار است.
2. این رویداد از جهتی دیگر نیز جالب توجه است و آن ویژگیهای شخصیتی و سیاسی دکتر برهم است. ایشان از محبوبیتی فراحزبی برخوردارند و مورد اعتماد اقشار مختلف مردم است. مادر وی یکی از فعالان اجتماعی و مدنی است که به حمایت از زنان آسیب پذیر مشغول است. وی مدیری موفق و دارای روابط عمومی قوی است که از یک سو با فرهنگ سنتی مردم آشنایی عمیق دارد و از سوی دیگر از مقتضیات دنیای جدید آگاه است. در تبلیغات انتخابات پارلمان کردستان این نکته به خوبی در رفتار و گفتار وی دیده می شد.
3. به لحاظ سیاسی نیز دکتر برهم در طول سالیان گذشته تجربیات گرانبهایی را در سطح ملی و فراملی اندوخته است. تصدی پست وزارت و معاونت نخست وزیری فرصت خوبی برای وی فراهم ساخت تا با واقعیات حکومتداری آشنا گردد و روابط گسترده ای را با کشورهای مختلف جهان و جناحهای داخلی عراق برقرار سازد.
4. برهم صالح بر خلاف سلف خویش که اقتداری عمدتاً سنتی داشت، اقتدار وی تا حدی کاریزماتیک و بیشتر قانونی است. این امر آستانه انتقاد از وی را بالا می برد و گروههای اوپوزیسیون که در پارلمان کردستان حضوری پررنگ دارند به راحتی می توانند دولت را تحت نظارت داشته باشند. هر چه از میزان اقتدار سنتی شخصیتهای سیاسی و مسئولین حکومتی در کردستان کاسته شود روشهای دموکراتیک گسترش بیشتری خواهد یافت. از این لحاظ نیز این انتخاب به روند دموکراتیزاسیون در کردستان و عراق مدد می رساند.

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

پرسه در بزرگراهی دیگر

گاهی برای پرسه زدن باید کوچید. بعضی از دوستان این اندک مجال را نیز برنتابیدند و در یک اقدام غیر اخلاقی، وبلاگم را با مشکل مواجه ساختند و از این بابت خاطرم آزرده گشت. وبلاگم در یکی دو سال اخیر، فرصتی بود تا بتوانم احساسم را ابراز کنم، با آنانکه دوستشان دارم سخن بگویم و گاهی نظر خود را در مورد مسئله و رویدادی بیان کنم. به هر حال به پرسه زدن در این بزرگراه ادامه می دهم و امیدوارم دوستان، مرا تنها نگذارند.