۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

تقابل در سطح

  1. در دو قرن اخیر یکی از مهمترین پرسشهایی که گریبان روشنفکران و حتی مردم عادی را گرفته است پرسش در مورد چگونگی و چرایی رابطه با غرب است. این پرسش در دل خود هزاران پرسش دیگر نهفته دارد و کافی است تا نیم نگاهی به آن انداخته شود تا پرسشهای دیگر یکی - یکی سر بر آورند و اذهان را به خود مشغول دارند. در مورد نحوه برخورد با غرب، تقسیم بندیهای متفاوتی ارائه شده است که به طور کلی می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: استقبال، تقابل و تعامل.
  2. فرهنگ و تمدن غرب آن چنان گسترش یافته است که نمی توان از تفکر در مورد آن اجتناب ورزید و آن را انکار کرد. از سوی دیگر آنچنان عظیم و فربه است که پذیرش آن کاری بسیار دشوار است و باید خانه ای درخور آن ساخته شود تا خانه و صاحبخانه را له نسازد. این فرهنگ و تمدن برای بسیاری از پرسشها، پاسخ یا پاسخهایی در چنته دارد، رفاه مادی را به ارمغان آورده و امکان تسلط بر طبیعت را هموار ساخته است. البته این بدان معنی نیست که این فرهنگ و تمدن فاقد بحران و پیامدهای منفی بوده است. فاشیسم، ویرانی طبیعت و معنویت از مهمترین پیامدهای منفی آن به شمار می رود. اما در دل غرب، تفکری انتقادی و روش خودانتقادی رشد و نمو داشته است که آن را به پروژه ای همواره ناتمام مبدل ساخته است.
  3. در سالهای اخیر که دولت اقلیم کردستان برپا گشته است و امکانات تلویزیونهای ماهواره ای برای کردها فراهم آمده، نحوه برخورد با فرهنگ و تمدن غرب و بهره گیری از آن نیز به یکی از دغدغه های اصلی تبدیل شده است. تلویزیون های کردی که به سرعت بر تعداد آنها افزوده می شود، خواسته یا ناخواسته به کانال اصلی ارتباطی کردها و فرهنگ غرب تبدیل شده اند، مجریان و برنامه ها، موسیقی، فیلمها و گزارشها به نوعی مشغول کپی برداری از کانالهای تلویزیونی غرب هستند و گاهی به سطوح نازلتر آن یعنی روشهای کانالهای عامه پسند عربی و ترکی نیز بسنده می کنند.
  4. بسیاری از کارشناسان امر ارتباطات و جامعه شناسی بر این باورند که یکی از پیامدهای منفی تلویزیون، سطحی سازی فرهنگ است. تردیدی نیست که هر فرهنگی و به ویژه فرهنگ غرب لایه های عمیق و پنهان عظیمی دارد که بدون درک آنها شناخت ما از آن عقیم و ناچیز خواهد بود. تلویزیون به علت ماهیتی که دارد و همچنین به دلیل ارزشی که به مخاطبان عام خود می دهد، توانایی پرداختن به لایه های عمیق را ندارد و لاجرم در سطح می ماند و آنچه به عنوان نمود غرب به نمایش گذاشته می شود، چیزی جز موسیقیها، برنامه ها، مهمانها، اداها و لباسهایی نخواهد بود که مجریان بر تن می کنند که تقلیدی نازل و سطحی از فرهنگ غرب است. این وضعیت هم ظلم است به فرهنگ غرب و هم ظلم است به فرهنگ کردی ما.
  5. برخی از کانالها و برنامه ها در تقابل با این وضعیت با تأکید بر فرهنگ کردی، تلاش می کنند به نحوی از انحاء، بهای بیشتری به فرهنگ خودی بدهند اما در تقابل با سطحی سازی فرهنگ غرب که از تلویزیون به نمایش گذاشته می شود، ایشان نیز دچار سطحی سازی می شوند و بدین وسیله فرآیند فولکلوریک سازی فرهنگ کردی که مبتنی بر موسیقی فولکلوریک، آداب و رسوم ایلی و عشیره ای و لباسهای بومی رقم می خورد. در چنین شرایطی امکان تعامل فراهم نمی آید و تقابل آن هم در سطح است که شاهد آن خواهیم بود. نتیجه این تقابل، تولید فرهنگ و توافق جدید نخواهد بود بلکه بحران هویت، تعصب و خودباختگی از نتایج آن است.

۱ نظر:

آ... گفت...

راستش مطب شما با هم در تناقض است. در جايي مي‌نويسيد كه "بسیاری از کارشناسان امر ارتباطات و جامعه شناسی بر این باورند که یکی از پیامدهای منفی تلویزیون، سطحی سازی فرهنگ است." و در جاي ديگر از برنامه‌هاي تلويزيون گله مي‌كنيد كه چرا سطحي هستند.

برنامه‌ها سطحي هستند چون نمي‌خواهند مخاطبان خود را از دست بدهند. سوال اينجاست: مخاطبان چرا سطحي هستند كه تلويزيون مجبور به توليد برنامه‌هاي سطحي مي‌شود؟!