۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه

میراث سیاسی ادب

ادب سیاست­ورزی مهندس ادب
1.       دستیابی به قدرت و نقش­های سیاسی همواره و در تمامی نظام­های سیاسی دشوار و در نظام­های غیر دمکراتیک همراه با چالش و رقابت­های خشن، خونین، سخت و طاقت­فرسا و در نتیجه دشوارتر بوده است. در جمهوری اسلامی نیز - مانند تمام نظام­های سیاسی دیگر ورود به حلقه­ی مدیران ارشد و رسیدن به قدرت چندان ساده نیست و برای افرادی که غیر خودی به شمار می­آیند، فیلترهای قانونی و غیر قانونی متعددی وجود دارند که چگونگی رسیدن یا بهتر است گفته شود راههای نرسیدن آنها را به قدرت مشخص می­سازند.
در کردستان و در میان اهل سنت به علل و دلایل مختلف تعداد کسانی که غیر خودی قلمداد می­شوند بسیار بیشتر از دیگر مناطق ایران است، حتا آنهایی که در جرگه­ی خودی­ها قرار می­گیرند نیز برای دستیابی به نقش­های سیاسی و اداری حد و حدودی دارند و از آن نمی­توانند فراتر روند. علیرغم محدودیت­های قانونی، بسیاری از این حد و حدود، قوانین نانوشته و ناشی از کج­سلیقه­گی، انحصارطلبی یا برخورد ایدئولوژیک مدیرانی هستند که نمی­خواهند قدرت و مقام خود را از دست دهند.
2.       نگاهی اجمالی به نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران نشان می­دهد بالاترین نقش سیاسی و جایگاهی که کردهای اهل سنت بدان دست یافته­اند نمایندگی مجلس است. البته در مجلس نیز حد و حدودی برای آنها معین شده است و نمی­توانند در هیئت رئیسه حضور داشته باشند یا در کمیسیون­هایی چون امنیت ملی و سیاست خارجی جایی به آنها اختصاص داده نمی­شود. با این وجود، جایگاه نمایندگی مجلس برای کردهای اهل سنت از اهمیت بالایی برخوردار است و در صورتی که نمایندگان شایسته­ای از طرف مردم به مجلس بفرستند، می­توانند بخشی از مطالبات خود را محقق سازند.
  بررسی جایگاه «بهاءالدین ادب» که در مجالس پنجم و ششم به عنوان نماینده­ی مردم سنندج، کامیاران و دیواندره به مجلس راه یافت از این جهت حائز اهمیت است. اگر چه شایستگی و توان مدیریتی وی در حدی بود که در مدیریت اجرایی کلان کشور نقشی بر عهده داشته باشد اما این امکان و فرصت هرگز برای وی فراهم نشد و نتوانست و یا نگذاشتند از نمایندگی مجلس فراتر رود. با این وجود وی از فرصت به دست آمده به خوبی بهره برد و از نظر مردم و موکلانش به وظایف خود در نقش نمایندگی مجلس عمل و کارنامه­ی قابل قبولی داشت و در واقع یکی از شاخص­ترین نمایندگان مجلس تاریخ کردستان به شمار می­آید.
3.      زندگی سیاسی ادب را که چندان طولانی نبود، می­توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره­ی اول زمانی است که در مجلس پنجم حضور دارد. وی قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی تحت حمایت محمدرضا رحیمی که در آن زمان استاندار کردستان بود به سنندج بر می­گردد و به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت می­کند و در نهایت به عنوان کاندیدای پیروز در حوزه­ی انتخابیه­ی سنندج، دیواندره و کامیاران به مجلس راه می­یابد.
در این دوره، اصول­گرایان شاخصی چون محمدرضا باهنر در تأیید اعتبارنامه­ی وی که مورد تردید جدی بخش عمده­ای از نمایندگان مجلس بود، نقش اساسی و تعیین­کننده­ای داشتند. موضع سیاسی ادب در این سالها به گونه­ای بود که در طیف اصول­گرایان جای می­گرفت و از همراهی با جناح راست در مجلس حکایت دارد. در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری نیز برای حمایت از ناطق نوری که در آن روزها کاندیدای اصلی حاکمیت و اصول­گرایان به شمار می­آمد به بسیاری از شهرهای کردستان سفر کرد و به سخنرانی پرداخت.
دوره­ی دوم زندگی سیاسی ادب از مجلس ششم آغاز می­شود. بعد از دوم خرداد 1376 که محمد خاتمی به ریاست جمهوری می­رسد، در مجلس ششم، اصلاح­طلبان اکثریت مجلس را در دست می­گیرند و ادب مجدداً به عنوان نماینده­ی حوزه­ی انتخابیه­ی سنندج، دیواندره و کامیاران به مجلس راه می­یابد. در این دوره، وی نقش مهمی در شکل­گیری و فعالیت­های فراکسیون کرد و اهل سنت در مجلس ایفا می­کند و ضمن این که به یکی از چهره­های شاخص مجلس ششم تبدیل می­شود با جدیت بیشتری پروژه­های عمرانی و مسائل سیاسی و اجتماعی کردستان و اهل سنت را پیگیری می­کند. مواضع ادب در این سالها مانند بسیاری از کردهایی که قبلاً به اصول­گرایان نزدیک بودند و اکنون به دلایلی آن وضعیت را نمی­پسندیدند، اگر چه تأکید می­کرد که نه راست است و نه چپ، اما بیش از آنکه مانند سالهای گذشته مبتنی بر حمایت از اصول­گرایان و نزدیکی با آنان باشد، اصلاح­طلبانه است. به همین دلیل در انتخابات مجلس هفتم از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت می­شود و بدین گونه دوره­ی سوم زندگی سیاسی ادب بدون حضور در ساختار قدرت آغاز می­شود. مهم­ترین فعالیت سیاسی ادب در این دوره، تلاش برای شکل­گیری جبهه­ی متحد کرد بود که به کمک جمعی از نمایندگان کرد ادوار مجلس و برخی کردهای مقیم تهران، این هدف را دنبال نمود.
4.       ادب دیر به عرصه­ی سیاست وارد شد، زمان کمی در آن ماند اما خوش درخشید. تردیدی نیست انسان بسیار هوشمندی بود و برخی ویژگی­های شخصیتی و خانوادگی برجسته­ای داشت که در عرصه­های مختلف زندگی وی را سرآمد کرده بود. به عنوان یک مهندس در حوزه­ی اقتصاد بسیار موفق­تر عمل کرده بود و ثروت و سرمایه­ی هنگفتی که داشت از موفقیت وی در این عرصه حکایت می­کرد. رمز بنیادی و نقطه­ی کلیدی موفقیت اقتصادی ادب در این بود که کاملاً به قواعد اقتصاد فارغ از ایدئولوژی و تعلقات قومی و جغرافیایی پایبند و همچون یک سرمایه­دار اصیل، سود و بهره­وری بیشتر از هر چیز دیگر مبنای اصلی فعالیت اقتصادی وی بود.
در حوزه­ی سیاست نیز اگر چه خوش درخشید و منشاء خدمات بسیاری برای کردستان بود اما در میزان موفقیت وی بیش از هر چیز، ویژگی­های فردی و شخصیتی­اش، عملکرد حاکمیت در ایجاد مانع و محدودیت برای حضور نخبگان در عرصه­ی سیاست و هزینه­ی بالای فعالیت سیاسی در کردستان تأثیرگذار بودند. با وجود این و با توجه به این که ادب در سالهای اخیر و در میان نمایندگان مردم کردستان در مجلس شورای اسلامی، جایگاه خاص، منحصر به فرد و شاخصی دارد، کارنامه­ی سیاسی وی نیازمند بررسی انتقادی و دقیق­تری است.
         i.            مروری بر کارنامه­ی سیاسی ادب به ویژه در مجلس شورای اسلامی نشان می­دهد که کنش سیاسی وی فاقد موضع پایدار، تحلیل قابل قبول و نظریه­ی سیاسی مشخصی است که بر اساس آن رفتارهای سیاسی خود را سامان دهد به گونه­ای که در مجلس پنجم در زمره­ی اصول­گرایان قرار می­گیرد، در مجلس ششم بدون آنکه صراحتاً اعلام کند به تدریج به اصلاح­طلبان نزدیک می­شود و بعد از دوران نمایندگی مجلس نیز تلاش می­کند با تأسیس جبهه­ی متحد کرد، خود را به عنوان یک ناسیونالیست کرد معرفی نماید. در حقیقت، فعالیت سیاسی ادب بیشتر مبتنی بر ویژگی­های فردی و متکی بر وضعیت مالی و اقتصادی­اش بود و کمتر به نظریه­های سیاسی بها می­داد. همچنین عدم توجه به نظریات سیاسی و احساس بی­نیازی نسبت به آنها موجب شده بود که وی هویت سیاسی شناخته­شده­ای نداشته باشد.
فقدان تحلیل و نظریه­ی سیاسی در چگونگی اقدام برای تأسیس جبهه­ی متحد کرد، زمان تشکیل آن، اساسنامه و سرنوشت بنیانگذاران آن به خوبی به چشم می­خورد اگر چه وجود چنین تشکلی یکی از ضرروت­های امروز کردستان است ولی با توجه به این که تشکیل آن متکی به نظریه­ای سیاسی نبود و صرفاً مبتنی بر کاریزما و ویژگی­های فردی ادب بود لذا انسجام و یکپارچگی آن بارها دستخوش تغییر و در حقیقت بحران شده است.
       ii.             ادب اگر چه در حوزه­ی اقتصاد، مشارکت فعالی در نهادها و تشکل­های مدنی داشت اما در حوزه­ی سیاست علاقه­ی چندانی به تشکیل و فعالیت این نهادها نداشت. وی سالها در نهادهای مدنی مربوط به مهندسین ساختمان و نظام مهندسی، در فدراسیون­های ورزشی و حتی ایجاد بانک­های خصوصی نقش برجسته­ای ایفا کرد اما در طول سالیان نمایندگی و با توجه به نیاز فراوان کردستان و فقدان تریبون مستقل و مرتبط با کردستان، تا زمانی که در مجلس بود هرگز به فکر راه­اندازی و انتشار نشریه­ یا تشکیل حزب، نهاد مدنی و سیاسی نیفتاد. این در حالیست که وی هم به لحاظ مادی و هم به عنوان نماینده­ی مجلس، از امکانات کافی برای انجام چنین فعالیت­هایی برخوردار بود.
اهمیت راه­اندازی و انتشار نشریه یا تشکیل نهاد مدنی و سیاسی از آنجاست که اخذ مجوز انتشار نشریه و امکان فعالیت نهادهای مدنی و سیاسی در نظام سیاسی ایران برای افراد مستقل و کسانی که خارج از ساختار قدرت هستند بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. با توجه به نفوذی که ادب در ساختار سیاسی و حاکمیت و ثروت و سرمایه­ای که در اختیار داشت این کارها برای وی بسیار آسان بود و به سادگی می­توانست از این طریق مطالبات مردم کردستان را مطرح نماید و زمینه­ی گفت و گوی نخبگان کرد را با مسئولین و نخبگان مرکز فراهم آورد.
     iii.            یکی از خطاهای استراتژیک اکثریت عمده­ای از احزاب و فعالان سیاسی کردستان عدم توجه به مقوله­ی دموکراسی و ندادن اهمیت کافی و اولویت به آن است. در واقع در جنبش سیاسی کردها، دموکراسی به نفع ناسیونالیسم یا مبارزه­ی طبقاتی تا حد زیادی به محاق می­رود و در نهایت برای برپایی و نهادینه ساختن آن تلاش فکری و عملی چندانی صورت نگرفته است.
دموکراسی به دلایل مختلف می­تواند نقش مثبتی در ایفای حقوق اجتماعی و سیاسی کردها ایفا کند. هزینه­ی فعالیت سیاسی را پایین می­آورد و بخش بیشتری از مردم و نخبگان که کنش سیاسی آنها ممکن است همراه با عقلانیت و دوراندیشی و درک درست­تری از شرایط باشد به فعالیت سیاسی روی می­آورند. حتی در یک دموکراسی اکثریتی قسمت عمده­ای از مطالبات کردها برآورده می­شود و زمینه­ی مناسبی برای تلاش برای دیگر انتظارات را فراهم می­آورد. مبارزه برای استقرار دموکراسی به مثابه یکی از ارزش­های جهانی همچنین مورد حمایت نهادها و قدرت­های جهانی قرار می­گیرد و از این پتانسیل نیز که تأثیر آن روز به روز بیشتر می­شود، می­توان بهره گرفت. علاوه بر این مطالباتی که در یک فرآیند دموکراتیک متحقق می­شوند پایدارتر هستند و اجماع عمومی و حداکثری در مورد آن آسان­تر امکان­پذیر است.
ادب نیز تحت تأثیر این خطا فعالیت­های سیاسی خود را آغاز و به پایان می­رساند. در حقیقت ادب آنگاه ادب شد که در مجلس ششم گشایشی دموکراتیک حاصل شد و در آن فضای نسبتاً باز، ادب توانست استعدادهای خود را شکوفا سازد و در حد توان خود که در تاریخ نمایندگان کردستان بی­نظیر نیز بود، برای تحقق مطالبات کردستان تلاش نماید. در راستای این خطای استراتژیک بود که گاهی نزدیکی به اصول­گرایان و حتی فرصت­طلبی و مخالفت با دموکراسی نیز توجیه می­شد. وی این شعار یکی از نمایندگان را که «نە چەپم و نە راسم ... کوردم و خوا ئەناسم» را مبنای کار خود می­دانست و این بدان معناست که تحلیل و درک درستی از شرایط و تفاوت­هایی که میان جناح­های سیاسی در ایران وجود دارد، ندارد و به عبارتی دیگر دموکراسی یا تمامیت­خواهی در رسیدن به اهداف و در نسبت با کردها تفاوتی ندارند.
     iv.            تردیدی نیست نقش ادب در مجلس و به عنوان یک نماینده، نقشی منحصر به فرد و ممتاز بود و اگر فضای دموکراتیک مجلس ششم تداوم می­یافت و ایشان هم رد صلاحیت نمی­شدند می­توانستند برای کردستان، اهل سنت و در کل برای ایران بهتر و مفیدتر باشند. با وجود این ذکر این نکته ضروری است با توجه به اینکه ادب برای کنش­های سیاسی خود بیشتر متکی به ویژگی­های فردی و تا حدی مشی و منش اقتصادی خود بود، خود را بی­نیاز از تحلیل و نظریه­ی سیاسی می­دانست در خارج از مجلس و در نقش رهبر یک جبهه یا دبیر کل یک حزب نمی­توانست موفقیتی حاصل کند و به تجربه­ی بیشتری نیاز داشت. اما در کل، ادب، میراثی ارزشمند بر جای گذاشت که امروزه بیش از هر زمان دیگری مستلزم تحلیل و نقد است و این نوشتار نیز در این راستا به نگارش درآمده است.  
  

       
  
    
  

۱ نظر:

عباد زینبی گفت...

سلام اقای توکلی عزیز مطالب ذکر شده را تاحدودی نزدیک به واقعیت است و ان زنده یاد همیشه می گفت که نه چپ وراست هیچکدام دلسوز مردم کرد نیستند وموضوع کرد فارغ ازاین دسته بندی است وبه همین خاطر ایشان مواضعش در دو مجلس تاحدودی در خضوص جناحها مشخص نبود وحمایت اصلی را از ایشان اقای ناطق انجام دادند نه باهنر چون همان دوستان اصلاح طلب کرد با خطای بزرگی که در مورد اعتبار نامه ایشان در ان ایام انجام دادند از طریق دفتر بازرسی وحقوقی استاندار وقت کردستان می خواستند رای مردم را کن لم یکن نمایند وانگاه اقا ناطق به شهادت نمایندگانی که اکنون هستند وشرح مذاکرات مجلس دفاع جانانهای نمودند وقضیع اعتبار نامه ایشان ختم به خیر شد اما جدا از تمام این موضوعات وحاشیه ها به عنوان نمادی موفق وتاثیر گذار ایشان مطرح بودند ودر پاره از موراد عملکرد ایشان نیز قابل نقد بررسی می باشد