۱۳۹۴ آذر ۱۴, شنبه

مصاحبه با دوست بزرگوار کاک شیروان یاری در مورد خودکشی

1-خودكشي "هاوري "دانش آموز 11 ساله اشنويه‌اي و نوجوان 15 ساله سنندجي در آبان ماه امسال، نشان از كاهش و تقليل پديده خودكشي از رده سنی بزرگسالان به نوجوانان و كودكان است، چرا افراد كم سن و سالي كه هنوز وارد چرخه بزرگتر اجتماعي نشده‌اند؛ خودكشي را آخرين و تنها راه حل باقي مانده براي خود مي‌دانند؟
خودکشی اولین پدیده­ اجتماعیی است که توسط «دورکیم» مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می­گیرد، این نشان می­دهد که در جامعه­شناسی از همان ابتدا توجه ویژه­ای نسبت به امر خودکشی به عنوان یک مسئله اجتماعی وجود داشته است (البته دورکیم اهداف دیگری نیز داشته است که ربطی به این گفت و گو ندارد). در یک حالت کلی، وجود خودکشی در یک جامعه نشان از وجود و گسترش آنومی دارد. برای یافتن علل کاهش سن خودکشی در ایران نیز از همین زاویه می­توان وارد شد و رابطه­ی آن را با آنومی مورد بررسی قرار داد. به عبارت دیگر و بر اساس نظریه­ دورکیم می­توان گفت گسترش شعاع عمل آنومی به درون خانواده و دوران کودکی که در قالب خشونت در خانواده و شکاف نسلی خود را نمایان می­سازد یکی از علل اصلی خودکشی باید باشد.  
علاوه بر اینها نباید از عامل «یادگیری» و «بلوغ زودرس» عقلی و عاطفی و نقش آنها در کاهش سن خودکشی غافل بود. امروزه رسانه­های جمعی و برنامه­هایی که برای به طور اختصاصی برای کودکان به نمایش گذاشته می­شود مملو از خشونت است و کودک از طریق آنها با خشونت و کاربردهای آن آشنا می­شود.  

2-گزارش‌ها حاكي است كه در موضوع خودكشي دانش آموز اشنويه‌اي- فقراقتصادی- موجب سرخوردگي و پايان زندگي نفس‌هاي این كودك دانش آموز شده است، تحليل جامعه شناسي شما از تاثيرات فقر بر روح و سلامت روان دانش آموزان چیست؟
فقر به خودی خود منجر به انحراف اجتماعی به طور عام و خودکشی به طور خاص نمی­شود بلکه آنچه در این میان نقش اصلی و اساسی را بازی می­کند احساس فقر است که در مقایسه خود با دیگران به وجود می­آید. چیزی که در مدرسه یا در گروه دوستان، روح و روان فرد می­آزارد تضاد طبقاتی و نابرابری اقتصادی است که در مدارس به وفور به چشم می­خورد و بسیاری از متولیان و مدیران مدارس نیز این تضاد و نابرابری را در تعامل با دانش­آموزان در نظر نمی­گیرند. در حقیقت؛ در مدارس فقط توصیه می­شود که تفاوت­های فردی دانش­آموزان در نظر گرفته شود در حالی که امروزه با توجه به گسترش نابرابری­های اقتصادی و تفاوت­های فرهنگی باید تفاوت­های اجتماعی نیز در حوزه­ی تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته شود. در غیر این صورت، احساس فقر در میان دانش­آموزانی که در خانواده مشکل اقتصادی دارند، ایجاد می­شود و روح و روان کودک آسیب خواهد و دید و ممکن است رفتارهای منجر به خودکشی از وی سر بزند.     

3-بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه خودكشي نوجوان سنندجي با پديده فقر و عدم تمكن مالي خانواده گره نخورده است، از منظر شما به جز مولفه فقر اقتصادی چه عواملي مي‌تواند يك نوجوان را در اوج نشاط نوجواني به سمت وسوسه قتل نفس سوق دهد و او را وادار به خودكشي با استفاده از اسلحه شكاري نمايد؟
قبل از هر چیز باید گفت که در جامعه­شناسی، خودکشی را به صورت فردی تجزیه و تحلیل نمی­کنند اگر چه این نکته قابل قبول است که هر کدام از این خودکشی­ها «داستان» خاص خود را دارند ولی در نهایت تحقیق و بررسی می­باید به حکم یا نظریه­ای کلی و مبنایی منتهی شود. از سوی دیگر نسبت به وضعیت زندگی نوجوان سنندجی اطلاعات دقیقی ندارم تا براساس آن به پرسش شما پاسخ دهم اما همچنان که در پاس­های پیشین هم عرض کردم به طور کلی می­توان گفت فضای آنومیک دروان کودکی و نوجوانی علت اصلی خودکشی­های روزها و سال­های اخیر باشد. واقعیت این است که هنجارهای پذیرفته­شده نوجوانان و کودکان تحت تأثیر عوامل مختلفی چون رسانه­ها، فیلم­هایی که می­بینند و حضور در شبکه­های مجازی در تضاد با واقعیت­های اجتماعی و ارزش­های خانواده، مدرسه و جامعه است. این امر موجب می­شود میان نوجوانان و جامعه تنش ایجاد شود و بر آنها فشار اجتماعی وارد شود.
«ساترلند» برای تبیین انحراف و رفتار مجرمانه بر همنشینی و یادگیری تأکید دارد و بر این باور است که رفتار مجرمانه و انحرافی را عمدتاً در گروههای اولیه و به ویژه در گروههای همسال یاد می­گیرد. امروزه کودک در خانواده، مدرسه و گروه همسالان دسترسی به/ حضور در انواع رسانه و شبکه­های اجتماعی مجازی دارد و در بسیاری از آنها خشونت به چشم می­خورد که ممکن است روش­های انحرافی و مجرمانه در آن آموخته شود.         

4-آقاي دكتر توكلي، خودكشي دانش آموزان در رنج سني كودكان و نوجوانان به جز استان كردستان، در ساير استان‌هاي ديگر كشور نيز در آبان ماه اتفاق افتاده است و براساس گزارش و تحليل رسانه‌هاي جمعي كشور، آمار خودكشي دانش آموزان در كشور تنها در ماه آبان امسال با احتساب دو مورد خودکشی کودک اشنویه ایی ونوجوان سنندجی ، پنج نفر اعلام شده، و اين پديده موجي از نگراني را در خانواده‌هاي هسته ای و گسترده ايراني، به وجود آورده است، به نظر شما براي توقف ادامه اين روند ناخوشايند و تراژدیک درجامعه، بايد چه راهكاري در نهاد خانواده و آموزش و پرورش ارايه داد؟
وقتی در جامعه­ ما مسئله­ای اجتماعی رخ می­دهد به جای آنکه در مراکز علمی و تحقیقاتی و رسانه­های جمعی، جوانب مسئله مورد کندوکاو قرار گیرد، معمولاً به بهانه­های مختلف تلاش می­شود اصل مسئله نادیده گرفته و به پستوها رانده شود. اولین شرط کاهش و توقف این روند آن است که «جرأت دانستن» و عزم جدی برای انجام پژوهش در مورد مسائل اجتماعی داشته باشیم، سپس نتایج تحقیقات در عرصه­ عمومی منتشر شود تا همگان آن را ببینند و در حد توان خویش اظهار نظر نمایند. بدون شناخت دقیق و علمی از یک مسئله، راهکارهای عملی عمدتاً بر اساس آزمایش و خطا خواهند بود و نتیجه مثبت چندانی به بار نخواهند آورد.   

5- به گفته اميل دوركهايم جامعه شناس فرانسوي، به هر ميزان كه همبستگي اجتماعي و شورجمعي بيشتر باشد، خودكشي كمتر خواهد بود به نظر شما ميزان همبستگي اجتماعي در مناطق کردنشین وسایر استان های کشورروبه افول رفته است، كه امروزه افزون بر خودكشي بزرگسالان،  این آسيب اجتماعی به حوزه كودكان و نوجوانان رسوخ كرده است؟
همبستگی اجتماعی «دورکیم» امروزه تحت عنوان و در ذیل بحث «سرمایه­ اجتماعی» مطرح می­شود. نتایج تحقیقات در ایران از کاهش و در واقع فروپاشی سرمایه اجتماعی که همبستگی اجتماعی یکی از شاخص­های آن است حکایت دارد. در ارتباط با بحث خودکشی نوجوانان، نقش استهلاک سرمایه اجتماعی بیشتر نمایان است. «کلمن» رابطه میان سرمایه اجتماعی و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده است، مشابه آن تحقیق را در مورد میزان خودکشی و رفتارهای منحرفانه نیز می­توان انجام داد. به این ترتیب که در روابط مبتنی بر اعتماد و میزان همبستگی میان فرزندان (گروه همسالان) و خانواده، دانش­آموزان (گروه همسالان) و مدرسه، خانواده و مدرسه تحقیق شود. به طور کلی و به عنوان فرضیه می­توان گفت با توجه به فرسایش سرمایه اجتماعی در سطوح مختلف جامعه در روابط میان فرزندان/دانش­آموزان، خانواده و مدرسه نیز فرسایش و فروپاشی به وقوع پیوسته است و این وضعیت بر میزان و نرخ خودکشی در جامعه و در میان نوجوانان مؤثر است.
با توجه به اینکه بدی و نیکی در یک حالت عادی تمایل به گسترش و تقویت خویش دارند، انحرافات اجتماعی نیز در یک حوزه و در یک سطح اجتماعی مشخص اگر برای کاهش و کنترل آن تدابیری اندیشیده نشود به حوزه­ها و سطوح دیگر جامعه سرایت می­کند چنانچه الان با این وضعیت در سطح کشور روبرو هستیم و برخی از انحرافات و آسیب­های اجتماعی همچون فحشا، دزدی، فرار از خانه و ... به سنین پایین نیز سرایت کرده است.      

6- برخي از جامعه شناسان معتقد هستند، كه امروزه فرد گرایی افراطی و بيگانگي اجتماعي، زندگی كودكان و نوجوانان را بيشتر تهديد مي‌كند، به اين معنا كه كودكان و نوجوانان در برزخ سنت و مدرنيته گرفتار آمده‌اند و به نوعي دچار افسردگي، اضطراب و فردي‌گرايي شده‌اند؛ براي عبور امن و سالم كودكان، نوجوانان و جوانان از اين گذر تاريخي بايد چكار كرد، تا ارتباط امروز كودكان و نوجوانان با فضاي مجازي باعث نشود، كه اين بيگانگي اجتماعی مزيد بر علت شود؟
فردگرایی افراطی و بیگانگی اجتماعی از نتایج فرسایش سرمایه اجتماعی هستند که در مورد آن بحث شد. اما فردگرایی افراطی با گسترش افسردگی و اضطراب که مفاهیمی روان­شناختی هستند متفاوت است. با توجه به این که از خودکشی نوجوانان به مثابه یک مسئله اجتماعی سخن به میان آمده است اکنون بیشتر باید از علل و عوامل اجتماعی آن سخن به میان آید که آنومی، تأثیر گروه همسالان، خشونتی که در رسانه­های تصویری به نمایش گذاشته می­شود، فرسایش سرمایه­ اجتماعی در سطوح مختلف و ... از عوامل اصلی به شمار می­آیند. بخشی از این عوامل با وضعیت کلی جامعه که در دوران گذار قرار دارد مرتبط هستند و تا حدی نتیجه آن محسوب می­شوند.

7-امروزه موفقيت دردرس و كنكور تبديل به مهارتي شده كه ما به بچه‌هايمان مي‌آموزيم و همسو با اين مهارت، مهارت با هم بودن، انگيزش اجتماعي معقول به دانش آموزان ياد داده نمي‌شود؛ به همين دليل يك دانش آموز دختر بوكاني به دليل قبول نشدن در كنكور  شهریور ماه امسال، خودكشي كرد و به روياهاي جواني و آينده ناموهمش پايان داد، اين فقدان انگيزش اجتماعي در خانواده و فضاي مدرسه از نبود چه مولفه های عقلانی نشات می گیرد؟
در پاسخ­های قبلی عرض کردم که بررسی موردی خودکشی نمی­تواند ما را به نتایج جامعه­شناختی معتبری رهنمون سازد لذا به طور کلی می­توان گفت که پریشانی و آشفتگی هنجاری در روابط میان مدرسه و بازار کار از یک سو و نگرانی­های خانواده که با نیازها و علایق فرزندان همخوانی ندارد، تنش­زا استو در نتیجه در افزایش اقدام به خودکشی مؤثر است. کنکور و نگرانی در مورد گذشتن سد از آن موجب می­شود خانواده فشار فراوانی بر کودک تحمیل کند و فضایی را برای فرزند دانش­آموز خود ایجاد نمایند که از آن می­توان به «بزرگسالی پیش از موعد» تعبیر کرد. آماده شدن برای کنکور برای رسیدن به اهداف و آرمان­های متناسب با دوران کودکی و نوجوانی نیست و به عنوان یگانه راه دستیابی به شغل و پرستیژ اجتماعی در نظر گرفته می­شود. گاهی برخی از خانواده­ها این امر را چنان بزرگ­نمایی می­کنند که قبولی و شکست در آن مساوی با زندگی و عدم زندگی می­شود به گونه­ای که شکست برای فرزند و خانواده غیر قابل تحمل تلقی می­گردد.    

8- آقای دكتر توكلي، در گذشته، دانش آموزان مناطق فقرنشين و توسعه نيافته از جمله شهرهاي مناطق كردنشين، افزون بر اشتغال به تحصيل همزمان به شغل قالي بافي، كوره پزخانه و شغل‌هاي ديگر از سوي پدر خانواده به دليل فقر اقتصادي مجبور مي‌شدند؛ اما در آن سال ها علي‌رغم فشار سنگین زندگی ، دانش آموزان از نشاط اجتماعي بيشتري برخوردار بودند و خيلي به ندرت آن هم در شرايط شديد -بحران خانوادگي- دست به عمل خودكشي مي‌زدند؛ اما امروزه هژموني خودكشي در كودكان و نوجوانان بيشتر است، كه برخي آن را به عدم درك و همراهي نوجوانان و كودكان و گفتمان پديده شكاف بين نسلي ربط مي‌دهند، نظر شما چيست؟ و آيا معتقديد كه نسل امروز، نسل كم تحمل و نازک دلي است، که سریع در مقابل کمترین فشار واکنش نشان می دهد؟
تردیدی نیست تربیت نسل امروز با نسل­های گذشته متفاوت است، وضعیت اجتماعی نیز تغییرات گسترده­ای را به خود دیده است. نسل امروز اگر به تعبیر شما کم­تحمل و نازک­دل است به علت بالابودن سطح انتظارات و حقوقی است که معتقد است باید برآروده شوند. نظام تربیتی و فرایند جامعه­پذیری در گذشته به گونه­ای بود که فرزند به سرعت وارد بازار کار می­شد و به تدریج به عنوان بزرگسال مورد حمایت قرار می­گرفت. در واقع کار فرزند نوعی از مناسک و مراسم گذار به شمار می­آید که کودک با بدون تنش و در همبستگی با جامعه و خانواده، نقش­هایی را می­پذیرد که در خانواده و جامعه مورد پذیرش هستند و جوانب گوناگون آن را درک می­کنند.
اما بحث خودکشی متفاوت است. درست است که خودکشی در جوامع سنتی نیز وجود دارد ولی صرفاً در جوامع مدرن است که به یک مسئله اجتماعی تبدیل می­شود. فروپاشی سرمایه اجتماعی، خشونت در رسانه­ها، تعارض میان مدرسه، خانواده و دانش­آموز، سطح بالای انتظارات کودک و ... در گذشته وجود نداشته­اند و همه پیامدهای زندگی مدرن هستند.   
9- هم اكنون بحث بر سر تحليل خودكشي دانش آموزان در استان كردستان و استان‌هاي كشور است، بد نيست كه نگاهي به دلايل و روابط دال و مدلول‌هاي بحران پديده خودكشي شهرستان سردشت به ويژه روستاي مرزي "قلعه رش" كه به روستاي مرگ در رسانه‌ها در اواخر تيرماه امسال شهرت يافت؛ بياندازيم همچنانكه مي‌دانيد از 12 مورد خودكشي شامل 7 نفر زن و 5 نفر مرد اين شهرستان كه در 16 ماه ثبت و گزارش شد، شش مورد تنها مربوط به روستاي قلعه‌ر‌ش بود. تحليل جامعه شناسي شما از اين پديده بحران زای اجتماعی شهرستان سردشت به ويژه روستاي قلعه رش چيست؟
اگر چه متولد سردشت هستم و نزدیک 20 سال در این شهر زیبا و در میان مردمان خوب آن زیسته­ام و چند بار هم به روستای «قلعه­رش» رفته­ام اما به طور دقیق نمی­توانم در این مورد اظهار نظر کنم. فکر می­کنم لازم باشد تا به صورت موردی در این روستا تحقیقاتی انجام شود.
10- نماينده معاونت راهبردي قوه قضاييه در كنفرانس مطبوعاتي، استان های ايلام، كردستان و كرمانشاه را داراي بيشترين ميزان خودكشي در سال 93 اعلام كرده و گفته است، براساس اين آمار، 50 درصد خودكشي‌ها در اين سه استان مذكور به شيوه حلق آویزكردن اتفاق افتاده و مسموميت با سم، دارو ، خودسوزي و استفاده از سلاح‌هاي گرم در رده‌هاي ديگر قرار دارند؛ اين خبر نشان از بحران پديده خودكشي در مناطق كردنشين است که از زبان یک مقام قضایی نقل وروایت می شود؛ ابتدا اعلام این آمار وجایگاه مناطق کردنشین را از زاويه ومنظر جامعه شناسي تحلیل کنید ودرثاني بفرمایید، دولتمردان براي كاهش اين بحران چه رسالتي برعهده دارند؟
داستان ایلام با کردستان و کرمانشاه تا حد زیادی متفاوت است لذا نمی­توان برای این سه استان حکمی کلی و مشابه صادر کرد. اما از آنجایی که مشابهت­هایی نیز میان این استان­ها وجود دارد تلاش برای یافتن نقاط و نکات مشترک نیز بیفایده و نادرست نیست: مردمان این سه استان «کورد» هستند، در غرب کشور و در مناطق مرزی ساکن هستند و عموماً این استان­ها جزو استان­های توسعه­نیافته به شمار می­آیند. شاید آنومی ناشی از تنش و آشفتگی هنجاری و اجتماعی یا به عبارتی جنگ قدرت میان رسوم سنتی و ارزش­های دنیای مدرن یکی از علل اصلی خودکشی به ویژه در میان زنان و نوجوانان باشد. احتمالاً خودکشی در این مناطق، علاوه بر عللی که قبلاً در پاسخ به پرسش­های قبلی ذکر شد، حرکتی اعتراضی در میان زنان و نوجوانان در برابر سلطه­ مردان و بزرگسالان و یا تمامی نمادها و نماینده­های قدرت که در سطح جامعه منشاء نابرابری و کنترل هستند؛ می­باشد.
در مورد رسالت دولت­مردان نیز باید گفت هم به شیوه ایجابی و هم به شیوه سلبی وظایفی را باید به انجام برسانند. اولاً در بسیاری از موارد اگر دخالت نکند و اجازه دهند مردم خود در این موارد تصمیم­گیرنده و حتی مجری باشند، مشکلات کاهش خواهد یافت. دولت در این مناطق بسیار بزرگ و حداکثری است. باید به مردم اعتماد کرد و ایشان را دچار دوگانگی ارزشی و رفتاری نکرد. برخی از دخالت­های بیجا و غیر ضروری مسئولین در مسائل مربوط به مردم در اموری مانند مسائل فرهنگی و آموزشی نه تنها گرهی از کارهای فروبسته مردم نمی­گشاید بر معضلات و نگرانی­ها نیز می­افزاید. دولت حداکثری خوب نیست و متاسفانه در این مناطق نگاه امنیتی موجب شده است «حداکثری­تر» شود.
اما کارهایی که باید انجام دهد قبل از هر چیز این است که زمینه تحقیق و پژوهش را در این زمینه فراهم آورد. تأکید می­کنم که فقط باید زمینه را آماده سازد و تحقیق در این مورد را به عالمان علوم اجتماعی و پژوهشگران واگذار نماید. همه می­دانیم این سه استان در دوران جنگ عراق علیه ایران، آسیب­های فراوان مادی، اجتماعی و روانی متحمل شده­اند، دولت مسئولین برای این مناطق و دروان پس از جنگ برنامه مشخص و منسجمی تا کنون ارائه نکرده­اند و تحقیقات علمی معتبری که تأثیرات جنگ را بر روان و اجتماع مردم بررسی نماید انجام نداده­اند. حاکمیت باید نه تنها فشار بر مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کاهش دهد و از حجم خود بکاهد در همان حال زمینه را برای مشارکت مردم در حوزه­های مختلف فراهم آورد و به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم یاری رساند.
نکته دیگری که ذکر آن ضرورت دارد این است که تحقیقات به موقع و به طور منظم اجرا شود و افراد باسواد و برجسته و وارسته مسئول فراهم­سازی زمینه تحقیق را برعهده داشته باشند چرا که بر اساس نظریه «پنجره­های شکسته» پیوند و ارتباط مستقیمی میان ظاهر آشفته و بی­نظم و وقوع جرم وجود دارد. بدین گونه که اگر مردم شاهد اجرا و انجام تحقیقات و ارائه نظرهای علمی و مستند در رسانه­ها و محافل عمومی باشند، انگیزه بیشتری برای همکاری و همیاری در جهت کاهش آسیب­ها و کجروی­ها خواهند داشت. مسئولین باید بلافاصله پس از هر مسئله اجتماعی، حساسیت­های جامعه را دریابند و امکانات پژوهش را آماده نمایند و در اولین فرصت، نتایج را به اطلاع عموم برسانند. مسئولین باید بپذیرند علوم اجتماعی علم هستند و توانایی شناخت مسائل و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت جامعه را دارند. علاوه بر این وظیفه مسئولین نظریه­پردازی هم نیست.
در کل بر این باورم شمار کارهایی که مسئولین نباید انجام دهند بسیار بیشتر از آنهایی است که باید انجام آن را برعهده بگیرند.

11- يكي از مشكلاتي كه خبرنگاران رسانه‌هاي جمعي كردستان با آن مواجه هستند، عدم دستيابي شفاف به آمارهاي خودكشي و برخي ديگر از پديده‌هاي اجتماعي است؛ اين در حالي است كه اين نوع برخورد موجب بازيگري برخي از افراد سودجو در شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي بيگانه مي‌شود و اين نگرش و رفتار شماري از مسئولان موجب عميق‌تر شدن آسيب‌هاي اجتماعي از مجاري رسانه‌هاي بيگانه مي‌شود؛ پيشنهاد شما چيست؟
رسانه­های خارجی از آن جهت موجب عمیق­تر شدن آسیب­های اجتماعی می­شوند که از دور دستی بر آتش دارند و شاید نتوانند تمامی علل و عوامل مؤثر بر آسیب­ها را ببینند. این در حالیست که انجام تحقیقات میدانی در جامعه و بررسی جوانب مختلف یک آسیب این مشکلات را به همراه نخواهد آورد. اگر به صورت شفاف آمار در اختیار جامعه و پژوهشگران قرار گیرد از یک سو آن آسیب و پدیده اجتماعی بهتر و دقیقتر شناخته خواهد شد و از سوی دیگر از میزان تأثیرگذاری رسانه­های خارجی هم کاسته می­شود و به جای اینکه مردم برای تحلیل آسیب­ها به رسانه­های خارجی مراجعه کنند در رسانه­های داخلی به دنبال شناخت بیشتر آسیب­های اجتماعی می­روند، در نتیجه امکان سوءاستفاده نیز کاهش می­یابد.

هیچ نظری موجود نیست: