۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

متهم سیاسی یا متهم اقتصادی؛ تفاوت¬ها و شباهت¬ها؟

در جامعه و در میان کسانی که از سوی دولت، به عنوان متهم به محاکم قضایی فراخوانده می­شوند دو تیپ به چشم می­خورند: متهم سیاسی و متهم اقتصادی. تفاوت­های این دو تیپ چیست، چگونه با آنها برخورد می­شود و کدامیک تاوان بیشتری می­پردازد؟
1.     یکی از تفاوت­های اصلی متهم سیاسی و متهم اقتصادی به تأثیر نیت فاعل و متهم بر نتایج آن اتهام­ها برمی­گردد. در واقع یک متهم در ارتکاب جرم علاوه بر عنصر مادی جرم یا قصد و نیت مجرمانه دارد یا ندارد. حقوق­دانان به این نکته اشاره کرده­اند که علاوه بر عنصر مادی جرم، قصد و نیت مجرمانه یا عنصر معنوی نیز بر ارتکاب و همچنین نحوه­ی اعمال مجازات مؤثر است. اما تفاوت میان این دو در این جاست که در حوزه­ی اقتصاد نیت خوب یا بد کسی که مرتکب جرم شده است، چندان در پیامدها و تأثیرات اجتماعی مثبت یا منفی نتیجه­ی جرم دخالت ندارد، در هر دو حالت، نتیجه­ی ارتکاب جرم، برای جامعه آثار منفی در بر دارد. بدین ترتیب که در واقع کسی نمی­تواند ادعا کند که وی بر اساس نیت خوب و مثبت به فعالیت­هایی چون اختلاس، رشوه­خواری، پول­شویی و ... دست یازیده است تا بتوان با توجه به آن از آثار مثبت یا منفی آن جرائم سخن به میان آورد. اما در وضعیت سیاسی و در مورد معترض یا متهم سیاسی عکس این حالت به چشم می­خورد، به عبارت دیگر در سیاست میان نیت و نتیجه­ی جرم، رابطه شکل دیگری به خود می­گیرد. بدین گونه که معمولاً هم نیت خوب معمولاً به نتیجه­ی خوب می­انجامد و هم علاوه بر این، در اغلب اوقات نیت بد منتقد و معترض سیاسی نیز می­تواند و ممکن است برای جامعه نتیجه­ی مثبت در بر داشته باشد. در ظاهر همه موافق انتقاد و اعتراض منصفانه هستند اما سعدی از این فراتر می­رود و دشمن شوخ­چشم را به عیب­نمایی چالاکانه فرا می­خواند:
کو دشمن شوخ چشم چالاک                 تا عیب مرا به من نماید
2.     تفاوت دیگر به نحوه­ی برخورد قدرت­مندان با افراد مختلف تحت عنوان اتهاماتی مانند معترض سیاسی و مفسد اقتصادی برمی­گردد. قدرت و ثروت هر دو کمیابند و در نتیجه جزو مزایای اجتماعی به شمار می­آیند. از آنجایی که دسترسی به این مزایا منجر به محرومیت دیگران خواهد شد لذا در جامعه همواره برای دستیابی به آنها میان افراد و گروههای مختلف رقابت، تعارض و حتی ستیزه ایجاد می­شود. علیرغم کمیابی این مزایا اما از سوی حکومت عمدتاً نسبت به معترض سیاسی با خشونت و قاطعیت بیشتری برخورد و در مورد مفسدان اقتصادی نرمی و مدارای بیشتری به کار برده می­شود. به عبارت دیگر یکی دیگر از تفاوت­ها این است که قوانین شفاف و تا حدی منصفانه در مورد جرایم و تخلفات اقتصادی وجود دارد اما در مورد جرم سیاسی، یا قانونی وجود ندارد و یا قوانین شفاف و مشخصی به چشم نمی­خورد. علاوه بر این، قوانین مربوط به اتهامات اقتصادی با وسواس رعایت می­شود اما در مورد جرم سیاسی اندک قوانین مبهمی نیز که وجود دارد، معمولاً چندان مورد توجه قرار گرفته نمی­شوند و در برخورد با متهمان سیاسی مورد استناد قرار نمی­گیرند.
3.     یکی دیگر از تفاوت­ها میان این دو این است که قدرتمندان مختلف و کسانی که در حوزه­ی سیاست صاحب نفوذ هستند در مورد تقسیم ثروت یا اتحاد برای کسب ثروت با رقیبان اقتصادی، بسیار زودتر از ائتلاف برای توزیع قدرت به نتیجه­ی مشخص و اقدام هماهنگ و همکاری می­رسند. به عبارت دیگر بسیاری از کسانی که توزیع ثروت را ترویج و حتی ساده­زیستی را رعایت می­کنند در مورد قدرت چنین چیزی را به هیچ وجه برنمی­تانبد و آن را به صورت مطلق طلب می­کنند. در واقع همواره تلاش می­شود قدرت در تمامیت خود در اختیار گرفته شود و به سختی درخواست توزیع، تقسیم و در نتیجه اعتراض و هر گونه تهدید نسبت به آن تحمل می­شود اما توزیع ثروت در میان دیگران و شراکت با رقیبان و حتی نادیده گرفتن آن تا حد زیادی تحمل می­شود. شاید به همین خاطر است که برخی از مفسدان اقتصادی، آزادانه در جامعه حضور دارند، خطاهایشان نادیده گرفته می­شود و در مقابل معترضان سیاسی بایستی متحمل هزینه­های فراوان شوند.
یکی دیگر از تفاوت­ها به زمینه­ی رشد این دو نوع از اتهام راجع است: در یک جامعه­ی غیر اخلاقی بر دامنه و تعداد کسانی که به عنوان متهم اقتصادی تلقی و در جامعه شناخته می­شوند افزوده می­شود و در مقابل در جامعه­ای که اخلاق گسترش بیشتری می­یابد در صورت فقدان دموکراسی و یا حتی در یک جامعه­ی دمکراتیک - به این دلیل که در جامعه­ی اخلاقی، همزمان حس مسئولیت­پذیری نیز رشد می­کند و مقاومت در برابر قدرت و نقد و اعتراض نسبت به آن بیشتر می­شود، به همان نسبت تعداد کسانی که متهم سیاسی هستند، ممکن است افزایش یابد. البته در یک جامعه­ی دمکراتیک وضعیت تا حدی متفاوت است. بدین گونه که در چنین وضعیتی به دلیل نظارت مطبوعات و رسانه­های جمعی از یک سو و وجود شهروندان مسئول از سوی دیگر بر تعداد معترضین و منتقدین قدرت افزوده می­شود و در عین حال این امر به نوبه­ی خود موجب می­شود فساد اقتصادی نیز کاهش یابد. آنچه در یک جامعه­ی دمکراتیک حساسیت بیشتری را در میان مردم و در میان حاکمان برمی­انگیزد و رسوایی به بار می­آورد، اعتراض به قدرت نیست بلکه فساد اقتصادی است که به سادگی می­تواند پایه­های قدرت را بلرزاند و اشخاص قدرتمند را به دست کشیدن از قدرت وادار نماید. در یک جامعه­ی غیر دموکراتیک اما وضعیت به گونه­ای دیگر است و از آن جایی که قدرت و اقتصاد کاملاً به هم وابسته هستند و از یکدیگر تفکیک نشده­اند از یک سو متهمان اقتصادی اغلب با نهادهای قدرت و حکومتی ارتباط گسترده­ای ایجاد می­کنند تا با بهره­گیری از رانت­های مختلف بر تخلفات خود سرپوش بگذارند و از سوی دیگر قدرتمندان نیز برای تداوم حضور خود در قدرت با کسانی که از امکانات اقتصادی کلان بهره­مند هستند، ارتباط برقرار می­کنند. متخلفان یا متهمان اقتصادی اما آنگاه با مشکل مواجه خواهند شد که در کوران رقابت­های سیاسی و در تسویه حساب­های سیاسی، گرفتار آیند. در چنین حالتی، در واقع فساد اقتصادی به دلایل سیاسی مورد بررسی قرار می­گیرد و با متهم اقتصادی برخورد می­شود. به همین دلیل بسیاری از فعالان اقتصادی، همواره سعی می­کنند در جناح­بندی­های سیاسی حضور شفافی نداشته باشند و در جناح­های مختلف به یارگیری دست می­یازند. 

۱ نظر:

Ghader Shafei گفت...

.
... "حقوق­دانان به این نکته اشاره کرده­اند که علاوه بر عنصر مادی جرم، قصد و نیت مجرمانه یا عنصر معنوی نیز بر ارتکاب و همچنین نحوه­ی اعمال مجازات مؤثر است. اما تفاوت میان این دو در این جاست که در حوزه­ی اقتصاد نیت خوب یا بد کسی که مرتکب جرم شده است، چندان در پیامدها و تأثیرات اجتماعی مثبت یا منفی نتیجه­ی جرم دخالت ندارد،" ... کپی از متن

کاش می‌دانستم چگونه و با چه معیاری "قصد و نیت مجرمانه" را می‌سنجند.