۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبه

آزار در مهد کودک

حکایت آزار کودکان در مهدهای کودک
1.        در چند روز گذشته، خبری که نشان می­داد یکی از مربیان مهد کودک در اردبیل، کودکی را آزار می­دهد و رفتار خشونت­آمیزی با وی دارد به سرعت در رسانه­های جمعی و شبکه­های اجتماعی منتشر گشت. واکنش اصلی مردم و حتی مسئولین به این حادثه، اظهار تأسف و ابراز انزجار بود به همین دلیل رئیس سازمان بهزیستی استان اردبیل موضوع را به سازمان بهزیستی کشور، نمایندگان مجلس و معاونت سیاسی امنیتی استانداری اردبیل ارجاع می­دهد و پس از شکایت از خاطیان، دادگستری به سرعت وارد عمل شده و بلافاصله پرسنل آن مهد کودک دستگیر و به زندان منتقل می­شوند. ابراز انزجار عمومی نسبت به خشونت و آزار دیگران - به ویژه کودکان - و برخورد سریع مسئولان با کسانی که در این حادثه مقصر هستند را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. اما این ماجرا (خشونت و آزار دیگران) لایه­ها و جنبه­های دیگری نیز دارد که باید توسط کارشناسان اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. از آن جایی که خشونت را نمی­توان با خشونت کاهش داد لذا قبل از هر چیز نباید با متهمان این حادثه با خشونت رفتار کرد و موجبات آزار آنان فراهم شود تا خشونت بازتولید نشود. انتشار فیلمی که بر اساس آن ادعا می­شود یکی از کودکان توسط مربی مهد کودک مورد آزار قرار گفته است به نوعی موجب آزار مربی مهد کودک و حتی هتک حرمت اطرافیانش می­شود. علاوه بر این چه لزومی دارد چنین حادثه­ای امنیتی قلمداد شود و پرونده­ی آن به معاونت سیاسی امنیتی استانداری ارجاع شود.
2.        آنتونی گیدنز به نکته­ی جالبی در مورد خانواده و امنیت و آرامشی که ادعا می­شود در آن وجود دارد اشاره می­کند. می­گوید بر خلاف تصور عامی که وجود دارد خانواده ناامن­ترین مکان برای کودک و زن و حتی مرد است. تحقیقات اجتماعی نشان می­دهد که آمار خشونت در جامعه­ی ما رو به افزایش است و نه تنها در خانواده، بلکه در بسیاری از فضاها و میادین اجتماعی، خشونت به وفور به چشم می­خورد و از سوی افراد مختلف، برای رسیدن به اهداف یا حتی برای تفریح و تفنن مورد استفاده قرار می­گیرد. خشونت فقط در مهد کودک یا در مدارس نیست؛ نگاهی نه چندان دقیق نیز کفایت می­کند تا ببینیم تا چه حد در اطراف ما انواع مختلف خشونت وجود دارد. آیا پزشکی که قبل از گرفتن زیرمیزی حاضر به جراحی و مداوای بیمارش نیست، «بیمارآزار» نیست؟ آیا کارفرمایی که کارگرش را تحقیر می­کند علیه او خشونت روا نداشته است؟ آیا در دادگاهها و مراکز امنیتی و انتظامی خشونتی اعمال نمی­شود؟ نکته اینجاست که باید فکری اساسی برای خشونت اندیشید چرا که خشونت در همه جا و در بسیاری از مناسبات و روابط اجتماعی وجود دارد.
3.        جنبه­ای دیگر از این قضیه را باید در قالب این پرسش مورد بررسی قرار داد که چرا این مربی مهد کودک چنین عصبانی است؟ و چرا اینگونه با وی رفتار می­شود؟ قبل از پاسخ به این پرسش وضعیت عینی یک مهد کودک را ترسیم می­کنم: در مهد کودکی که فرزند من به آنجا برده می­شود سه مربی حضور دارند. در بهترین شرایط تعداد کودکان آن مهد کودک به 15 نفر می­رسد. به ازای هر نفر والدین حدود 60 هزار تومان پرداخت می­نمایند. با یک حساب سرانگشتی مشخص متوجه می­شویم که اگر هزینه­ی آب و برق و اجاره و ... نداشته باشند؛ هر مربی 300 هزار تومان در ماه درآمد خواهد داشت (اگر روابط قدرت بر آنها حاکم نباشد و کل درآمد را به طور برابر میان خود تقسیم نمایند). حال شاید گفته شود این مهد یک وضعیت استثنایی است و همه­ی مهدهای کودک اینگونه نیستند. فرض کنید در یک مهد کودک 100 کودک ثبت نام کرده­اند و به ازای هر کودک 100 هزار تومان گرفته می­شود آیا باز 10 میلیون تومان کفاف هزینه­های جاری یک مهد کودک را دارد یا نه؟ واقعیت این است که به لحاظ اقتصادی، اوضاع مهدهای کودک کاملاً بحرانی است و هیچ توجیه اقتصادی به ویژه برای مربیان ندارد. از سوی دیگر مربیان و مهدهای کودک با حجم عظیمی از انتظارات و حتی محدودیت­ها دست به گریبان هستند که توان و امکانات تأمین آن را ندارند. ناهمخوانی انتظارات و امکانات یکی از مهم­ترین مسائلی است که در مراکز آموزشی به طور کلی و مهدهای کودک به طور خاص وجود دارد و می­تواند پرسنل را بی­تفاوت و گاه عصبی و خشن سازد. همه انتظار دارند مربیان مراکز آموزشی و تربیتی رسالت انبیا را عهده­دار باشند اما در توزیع امکانات و واگذاری اختیارات نادیده گرفته می­شوند. یکی از علل کمبود امکانات مهد کودک­ها این است که مدیریت آنها عمدتاً بر عهده­ی زنان است. به طور طبیعی مراکز آموزشی - به غیر از مراکز آموزش عالی خود از کمبود امکانات رنج می­برند. حال اگر زنان مدیر باشند و قانوناً باید خودکفا اداره شوند در یک جامعه­ی مردسالار و غیر دموکراتیک آیا واقعاً سهم عادلانه و مناسبی به ایشان داده می­شود؟

هیچ نظری موجود نیست: