۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

تحلیلی بر محتوای نامه­ی میشل فوکو به مهدی بازرگان


بازرگان صفات و ویژگی­هایی داشت و در طول زندگی خویش به موقعیت­هایی دست یافت که وی را به شخصیتی منحصر به فرد با میراثی گران­بها و بی­نظیر در تاریخ سیاسی معاصر ایران تبدیل ساخته است. منش و روش شخصی و سیاسی ایشان، نگاه انتقادی به فرهنگ خودی و تلاش برای بهره­مندی از مزایای دنیای مدرن در عین حفظ برخی از عناصر فرهنگ سنتی و دینی از ویژگی­هایی است که بازرگان را همواره شایسته­ی توجه و تحلیل ساخته است. به گونه­ای که هرگاه سخن از اعتدال، صراحت، صداقت، استبدادستیزی، نکته­سنجی و ... به میان می­آید ناخودآگاه بسیاری از فعالان سیاسی، بازرگان را به یاد می­آورند. علاوه بر این، بازرگان در حساس­ترین برهه­ی تاریخ انقلاب، سکان نخست­وزیری را در دست گرفت و حوادثی که در آن دوران رخ داد از جهات بسیاری بر آینده­ی کشور و انقلاب تأثیر تعیین­کننده داشت. این دلایل موجب شد تا به طور جدی نامه­ی «میشل فوکو» به ایشان را چند بار بخوانم و در صدد تحلیل برخی از نکات یا به زعم خود پیام اصلی آن بر آیم.
فوکو در این نامه - شاید به عنوان یک روش و یا به عنوان شگردی برای تأثیرگذاری بیشتر به چند مورد از گذشته مراجعه می­کند: از دیداری سخن به میان می­آورد که با بازرگان در منزل آیت­الله شریعتمداری داشته است، همچنین به یاد می­آورد که بازرگان رئیس «انجمن دفاع از حقوق بشر» بوده که در گذشته­ای نه چندان دور، طعم زندان را نیز چشیده است. در این گفت­وگو از یک سو فوکو بر نحوه و میزان رعایت حقوق بشر به عنوان معیار و شاخص عدالت تأکید داشته و از سوی دیگر بازرگان بر وجود بُعد معنوی انقلاب و در نتیجه تضمین واقعی برای برپایی عدالت و رعایت حقوق بشر سخن گفته است. فوکو از الزامات و وظایف حکومت و ضرورت گوشزد آن به حاکمان می­گوید و بازرگان از قابلیت دین برای رعایت حقوق مدنی و امکان اعتراض علیه ظلم.
هدف اصلی از نگارش نامه اما صرفاً یادآوری خاطرات گذشته نیست بلکه نگرانی از مرگ و از دست­رفتن انقلابی است که فوکو ظاهراً در آن روح و نکته­های بدیعی را دیده بود. به همین دلیل خیلی زود اصل مسئله را مطرح می­کند و به درستی می­گوید: عدالت و بی­عدالتی نقطه­ی حساس هر انقلابی است، انقلاب­ها از این نقطه زاده می­شوند و از همین جاست که غالباً از دست می­روند و می­میرند. پس از این یادآوری، فوکو نگرانی اصلی خویش را از اکنون و آینده­ی انقلاب، بیان می­کند: محاکماتی که امروز در ایران جریان دارند، جای نگرانی دارند وبعد از ابراز نگرانی به نکته­ی اصلی مورد نظر خویش اشاره می­کند که: محاکمات سیاسی همواره محک (سنجش حکومت­ها)اند نه به این دلیل که متهمان هیچ­گاه جنایتکار نیستند، بلکه از آن رو که قدرت رسمی با محاکمه­ی دشمنانش خود را در معرض داوری قرار می­دهد و خود را در آن بی­نقاب به نمایش می­گذارد. ادامه­ی نامه تقریباً توضیح بیشتر آن نگرانی و نکته­ای است که به آن اشاره شد. جان کلام آن نکته و نامه این است که حکومت باید با متهمان، حتی محکومان قطعی به عدالت رفتار و حقوق آن­ها را رعایت نماید و امکان و حق اعتراض را به تمامی مردم در هر کجای جهان بدهد و گرنه ممکن است مردمی که با فداکاری و تحمل سختی­ها و هزینه­های بسیار انقلاب کردند بر گذشته­ای که از دست داده­اند، افسوس بخورند.
تیزبینی، نکته­سنجی و درک درست از دموکراسی نزد فوکو موجب شده است در اولین روزهای پیروزی انقلاب با نخست­وزیر مورد حمایت مردم از برابری اقتصادی و تغییرات مدیریتی یا سیاسی سخن به میان نیاورد بلکه بیش از هر چیز بر اولویت رعایت حقوق متهمان سیاسی و به عبارتی دیگر دستگاه سیاسی مستقل و دادگری تأکید داشته باشد که رکن رکین دموکراسی و عمل بر مبنای حقوق بشر است. نکته­ای اساسی که برای سال­های مدید مورد غفلت واقع شد و شاید یکی از مهم‌ترین علل ناکامی ما در دستیابی به دموکراسی نیز همین باشد. این مسئله آن قدر برای فوکو دارای اهمیت بود که عدم رعایت یا رعایت حقوق بشر به طور عام و متهمان را به طور خاص امری داخلی قلمداد نمی‌کند و نیروهای سیاسی و روشنفکری در هر کجای دنیا شاهد عدم رعایت حقوق متهمان شوند باید آن را محکوم کنند.       


هیچ نظری موجود نیست: