۱۳۹۴ بهمن ۸, پنجشنبه

انتخابات مجلس شورای اسلامی و تحلیل رفتار انتخاباتی مردم

  
فرایند انتخابات را از زاویه­های مختلف می­توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. آنچه در این فرایند دارای اهمیت قابل توجه است ابتدا بررسی و شناخت علل و انگیزه­های مشارکت مردم در انتخابات و در وهله­ی دوم تبیین رفتار انتخاباتی شهروندانی که حاضر به مشارکت سیاسی هستند و در پای صندوق­های رأی حاضر می­شوند از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. هر دوی این امور را می­توان با استفاده از نطریه­ی «بازی­­های هویتی» تجزیه و تحلیل کرد و به پرسش­هایی که در این زمینه مطرح می­شوند، پاسخ داد. آنچه در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار می­گیرد جنبه­ی دوم این فرایند است. بدین معنی در واقع یکی از مهم­ترین پرسش­هایی که در ایام انتخابات مطرح می­شود و اذهان را به خود مشغول می­دارد این است که علل و سازوکارهای تعیین­کننده­ی رفتار انتخاباتی مردم چیست؟
1.       در سال­های اخیر مسائل مختلفی موجب شده است که مفهوم هویت مورد توجه بیشتر عالمان علوم اجتماعی قرار گیرد؛ برای نمونه می­توان به گسترش ایدئولوژی ناسیونالیسم ملی و قومی، جهانی­شدن، افزایش دیگری­ها و مراجع هویت­ساز، جنبش­های اجتماعی جدید و روند رو به رشد مهاجرت به کشورهای توسعه­یافته اشاره کرد. هویت در دوران جدید بر مبنای عوامل فوق معنای جدیدی یافت که با تعاریف آن در گذشته متفاوت است: ادعا و استدلال کلی و اصلی این است: هر فرد اولاً دارای هویت­های متعدد و هر هویت از عناصر مختلفی تشکیل شده است که لزوماً این هویت­ها و عناصر آن نه تنها با یکدیگر سازگار و هماهنگ و دارای انسجام نیستند بلکه ممکن است از تضاد و تعارض­های ریشه­ای نیز برخوردار باشند و دوم این که هویت فرد ذاتی نیست بلکه سیال و تاریخی است هر کدام از این هویت­ها و عناصرهای آن تحت تأثیر عوامل مختلف فردی، فرهنگی و اجتماعی از یک سو و ساختاری و ذهنی از سوی دیگر سیال و دگرگون می­شود و مجال ظهور و بروز پیدا می­کنند.
فرایند و چگونگی برجسته شدن، ظهور و بروز یک هویت در میان مجموعه­ای از عناصر و هویت­های مختلف یا جعبه­ی هویتی روبیک، «بازی هویتی» نام دارد که از ترکیب این عناصر و هویت­ها با عوامل مختلف، هویت­ها برجسته و به گره­گاه تبدیل می­شوند و امکان ظهور برایشان فراهم می­گردد. عواملی که در شکل­گیری بازی هویتی نقش دارند عبارتند از: دیگری یا دیگران که در دنیای جدید آنچنان افزایش یافته­اند که میتوان از «فضای دیگری» سخن به میان آورد، نوع سرمایه­ی اجتماعی موجود در جامعه، ایدئولوژی­های رایج در میان مردم، مصرف، سطح توسعه و ... . هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیب­های گوناگون و بازیی که راه می­اندازند در چگونگی بازی هویتی نقش ایفا می­کنند. بازی­های هویتی متضمن پیش­فرض­هایی در مورد هویت است بدین معنی که هویت ذاتی و اصیل نیست بلکه برساخته است، متنوع و سیال است، نه تنها لایه­ها و سطوح مختلفی دارد بلکه واجد عناصری است که تغییر در سلسله مراتب آن می­تواند هویت­های جدیدی را بسازد و آن را فعال و برجسته نماید. اگر چه دیگری در برجسته و فعال نمودن و به عبارت دیگر بازی هویتی نقش اصلی را بر عهده دارد اما فرایند و چگونگی ایفای این نقش به عوامل ساختاری و ذهنی مختلفی وابسته است که بازی هویتی را پیچیده­تر می­سازد. با تمام سیالیتی که هویت را فرا گرفته است اما همچنان یکی از علل اصلی شکل­دهنده به رفتارهای مختلف انسان از جمله رفتار انتخاباتی و سیاسی وی است.
2.       اگر این نکته پذیرفته شود که هویت یکی از مبانی جهت­گیری­های سیاسی و تعیین­کننده­ی رفتار انتخاباتی است آن گاه می­توان گفت فعالیت­های انتخاباتی به نوعی از برخورد و «تقابل هویت­ها» است. با توجه به این که بحث هویت در جوامع مدرن به طور جدی مطرح شده و از اهمیت فراوانی برخوردار گشته است، در میدان سیاست نیز رقابت­ها به گونه­ای انجام می­شود که هویت­ها در مقابل هم قرار می­گیرند یا به عبارت دیگر جناح­های سیاسی و گروه­های مختلف که هر کدام به نوبه­ی خود هویتی را نمایندگی و مورد حمایت قرار می­دهند؛ تلاش می­کنند هویتی را فعال و برجسته سازند که منجر به رفتاری شود تا در نهایت آرا به نفع ایشان به صندوق­ها ریخته شود.
بدیهی است در انتخابات­های مختلف، احزاب، گروه­ها و کاندیداها با هویت­های مختلف در میدان رقابت حضور پیدا خواهند کرد، بدین ترتیب که در انتخابات ریاست جمهوری یا در انتخابات مجلس با هویت­های متفاوت و خاص خود ظاهر می­شوند و به دنبال برجسته­سازی هویتی متناسب با آن انتخابات به فعالیت­های سیاسی خود جهت می­دهند. متقابلاً مردم نیز در انتخابات­های مختلف به یک شکل رفتار نمی­کنند و گاه ممکن است اجازه و امکان فعال شدن هر هویتی را ندهند و تا حدی که امکان دارد آن را در ذیل هویت خود مدیریت و کنترل کنند و بدین شیوه بر شعارها و برنامه­های سیاسی احزاب و کاندیداها مؤثر واقع شوند.
در میان ما کردها نیز وضعیت به همین گونه است و همواره در میدان سیاست و انتخابات، هویت­های مختلفی در مقابل یکدیگر قرار گرفته­اند و فعالیت­های خود را گونه­ای تنظیم کرده­اند که فضا و پیامدهای بازی­های هویتی را به گونه­ای مدیریت کنند نتیجه­ی آن جذب هواداران بیشتری برای آنها باشد. در انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند برگزار می­شود احتمالاً رقابت بر سر برجسته­سازی و فعال شدن هویت­هایی به شرح زیر درخواهد گرفت:
a.       هویت جنسیتی: برجسته­سازی هویت جنسیتی بدین معناست که عنصر هویتی «زن بودن» نسبت به دیگر عناصر در شکل­دهی به رفتار انتخاباتی تأثیرگذار باشد. زنان به لحاظ آماری حدود 50 درصد جامعه را تشکیل می­دهند. این امر موجب می­شود بسیاری از کاندیداها یا گروه­های سیاسی وسوسه شوند تا با استفاده از نیروی بالقوه و فعال کردن این هویت، آرای زنان را به خود اختصاص دهند. در نتیجه برخی از کاندیداها ممکن است بر اساس هویت جنسیتی که بدان باور و اعتقاد دارند برنامه­های خود را تنظیم و ارائه نمایند و بدین گونه در راه برجسته­سازی این هویت گام نهند.
مروری بر وضعیت و نتایج انتخابات­های مختلف (ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراها) در بیشتر مناطق کردنشین حکایت از آن دارد که امکان برجسته­سازی هویت جنسیتی در معنای عام آن در هر کدام از این انتخابات­ها متفاوت است. نتایج نشان می­دهد در انتخابات ریاست جمهوری یا شوراهای اسلامی شهر و روستا این امر که زنان بر اساس هویت زنانه و جنسیتی رأی خود را به صندوق­های رأی بیاندازند، بیشتر امکان­پذیر است اما در انتخابات مجلس شورای اسلامی این امکان وجود ندارد. ناگفته نماند کاندیداها، مخاطبین، شعارها و برنامه­هایی که موجب برجسته­سازی هویت زنانه شوند در انتخابات­های ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا کاملاً از یکدیگر متفاوتند.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی در مناطق کردنشین علیرغم اعلام کاندیداتوری زنان، تا به حال هیچ زنی موفق به کسب اکثریت آرا نشده است. این وضعیت نشانگر آن است که فعال شدن هویت جنسیتی در انتخابات مجلس بسیار دشوار است و تا به حال کاندیداهای زن یا مرد نتوانسته­اند با استفاده از این روش آرای زیادی را به دست آورند و یا حتی در قامت رقیبی جدی ظاهر شوند. یکی از علل آن این است که فعالان اجتماعی زنان تا کنون نتوانسته­اند تعریف مشخص و ممتازی از نگرش و چشم­انداز زنانه ارائه و از اهمیت و کارآمدی آن دفاع  یا کادر و نیروی کارآمدی تربیت کنند که از این هویت دفاع و توان فعال کردن آن را داشته باشد. گاهی که انتخابات در میان مردم از جدیت چندانی برخوردار نباشد ممکن است امر جنسی و نه جنسیتی و یا همدلی و دلسوزی زنانه در کسب رأی تأثیرگذار باشد اما این با فعال شدن خودآگاهی نسبت به هویت جنسیتی و تأثیر چشم­انداز زنانه بر رفتار انتخاباتی متفاوت است. نمونه­ی بارز این امر را در انتخابات شوراها می­توان مشاهده کرد.          
b.       هویت ملی/قومی: شاید بتوان به جرأت ادعا کرد که سرآغاز جنبش اجتماعی/سیاسی کردها، هویت­خواهی قومی/ملی بوده است. این هویت­خواهی همواره یکی از عوامل مهم بر رویدادها و رفتارهای سیاسی مردم به شمار آمده است. بر خلاف هویت جنسیتی، هویت ملی/قومی تا حد زیادی تبیین و تعریف مشخص و روشن دارد و از آنجایی که به ایدئولوژی تبدیل شده است گزاره­ها و اصول آن به شکلی و ساده و همه­فهم نیز در اختیار مردم قرار دارد، در نتیجه از توان بسیج سیاسی بالایی به ویژه در روزهای انتخابات و برای تبلیغات برخوردار است.
  دقیقاً به همین دلیل است که در ایام تبلیغات انتخاباتی، بخش عمده­ای از کاندیداها و جریان­های سیاسی تلاش می­کنند خود را به عنوان نماینده­ی این هویت معرفی کنند. برجسته­سازی این هویت نیازمند تلاش چندانی نیست و در بحبوحه­ی انتخابات و تحت تأثیر فضای انتخاباتی به طور خودکار فعال­تر از گذشته می­شود، به همین دلیل است که به جای آن که کاندیداها و احزاب سیاسی برای فعال­ شدن آن اقدامی انجام دهند سعی می­کنند خود را به آن نسبت دهند و بدین وسیله آرای مبتنی بر این هویت را به خود اختصاص دهند. اما مشکل از آنجا آغاز می­شود که نمایندگان اصلی این هویت، قائل به مشارکت و حضور در انتخابات نیستند و در اکثر موارد آن را تحریم می­کنند. علاوه بر این چنانچه جریان سیاسی یا کاندیدایی خود را به طور کامل منتسب به این هویت نمایند ممکن است رد صلاحیت شود و از حضور در انتخابات محروم گردد، در نتیجه ممکن است ترکیبی از این هویت با دیگر هویت­ها منجر به شکل­گیری هویت جدیدی شود و مبنای رفتار انتخاباتی مردم گردد.
c.       هویت دموکراتیک/اصلاح­طلبانه: تغییرات مربوط به دوران پساانقلاب و پسا جنگ، همزمان با شکل­گیری و افزایش طبقه­ی متوسط، گسترش ارزش­های دموکراتیک در ایران به طور عام و کردستان، موفقیت نسبی دولت اصلاحات و محبوبیت سید محمد خاتمی به طور خاص موجب شد که این هویت نیز به تدریج شکل گیرد و در بیشتر انتخابات­ها مبنای رفتار انتخاباتی و آرای مردم کردستان قرار گرفت.
تجربه­ و پیشینه­ی انتخابات در کردستان نشان می­دهد هرگاه صلاحیت کاندیداهای اصلاح­طلبان تایید شده است در بیشتر موارد توانسته­اند حائز اکثریت آرا شوند. به عبارت دیگر با توجه به این که این هویت، مبنای رفتار انتخاباتی قرار می­گیرد در بیشتر موارد نتیجه­ی انتخابات به سود اصلاح­طلبان رقم خورده است. به همین دلیل است بسیاری از کاندیداها در ایام انتخابات حداقل به گونه­ای خود را به نمایش می­گذارند که گویی از نظر فکری و برنامه­ای اصلاح­طلب یا به این جریان نزدیک هستند و یا اگر بدانند از این رهگذر ممکن است رد صلاحیت شوند خود را مستقل اما نزدیک به اصلاح­طلبان معرفی می­کنند.
هویت اصلاح­طلبی از آن جهت که بر روش­های مدنی و مسالمت­آمیز برای تحقق تنوع و تکثرگرایی، برابری، آزادی، فعالیت سیاسی با هزینه­ی کم، تأکید بر انتخابات، اعتماد به صندوق­های رأی و امیدواری به ایجاد تغییر از طریق آن دارد به آسانی می­تواند بخشی از مطالبات سیاسی هویت ملی/قومی را پوشش دهد و طرفداران این هویت را جذب نماید و در روزهای انتخابات به گونه­ای فعال و برجسته شود که مبنای رفتار انتخاباتی بخش زیادی از مردم قرار گیرد. نتایج انتخابات ریاست جمهوری در مناطق کردنشین این ادعا را به خوبی تأیید می­کند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز البته با شدت کمتر این امر ممکن و میسر است.   
d.       هویت اصول­گرایی: این هویت چهارچوب مشخص و تعریف­شده­ای در کردستان ندارد. در انتخابات مجلس یا شوراها به ندرت کسانی یافت می­شوند که مبنای هویت خود را جریان اصول­گرایی معرفی کنند و بر این اساس خواهان کسب رأی مردم باشند. در نتیجه ممکن است به دنبال برجسته­سازی هویت اصول­گرایی نباشند و به جای آن حذف رقیبان اصلاح­طلب و یا تاختن به چپ و راست با این استدلال که در مورد کردستان با همدیگر تفاوتی ندارند و سیاستی مشابه را پیروی می­کنند، را برگزینند.
اصول­گرایان گاهی تلاش می­کنند با تأکید بر عناصر هویت ملی/قومی اکثریت آرای مردم را کسب نمایند اما این استدلال که جریان­های اصلاح­طلب و اصول­گرا در مورد کردستان سیاست واحدی را پیشه کرده­اند، ضمن این که برای برخی از مردم غیر قابل قبول است و تفاوت­ها را هر چند ناچیز و اندک نیز باشند؛ درک می­کنند اما در نهایت آنانی که این ادعا را پذیرفتنی تلقی می­کنند کسانی هستند که هدف اصلی آنها براندازی نظام سیاسی ایران است و بر همین اساس سیاست تحریم انتخابات را در پیش می­گیرند. البته این روش برای برخی از نماینده­ها و توجیه ناکارآمدی و ناتوانی­شان می­تواند مفید فایده باشد که هیچ­کدام از جناح­های سیاسی حاکم در ایران در فکر کردستان نیستند و گوششان بدهکار نماینده­ی مردم این دیار نیست.  
3.       به دلایل مختلف از جمله فقدان احزاب و مطبوعات ریشه­دار که سابقه­ی فعالیت طولانی، شناخته­شده و شناسنامه­دار در میان مردم داشته باشند و وجود و اهمیت هویت­های انتسابی در مناطق مختلف و ایراداتی که به صورت ساختاری در تعریف و تعیین چارچوب حوزه­های انتخابیه وجود دارد؛ ممکن است شکاف­های هویتی مبتنی بر ویژگی­های انتسابی به عنوان گره­گاه ظاهر و مطرح شوند. برخی از کاندیداها به جای ارائه­ی برنامه و توسل به ویژگی­های اکتسابی برای کسب رأی بیشتر تلاش می­کنند تا هویت­های انتسابی را که در بیشتر حوزه­های انتخابیه وجود دارند، فعال و برجسته سازند. این هویت­های انتسابی عبارتند از: شهر و روستا یا محل سکونت، ویژگی­های قومی، زبان، مذهب، جنس، عشیره و طایفه، سن و ... .
  فعال کردن و سوق دادن انتخابات در جهت شکاف­های هویتی که بر مبنای ویژگی­های انتسابی فرد در جامعه هستند با فلسفه­ی دموکراسی و مبانی نظری و عملی انتخابات هم­خوانی ندارد و به جای انتخاب آگاهانه که می­بایست بر اساس شایستگی و برنامه­ی کاندیداها باشد تبدیل به تعصب و تقلیدی کورکورانه از ویژگی­هایی خواهد شد که فرد در ایجاد آنها کمترین دخالتی نداشته است. از این بدتر هنگامی رخ می­دهد که کاندیداها صرفاً نیازها و مشکلات فردی را مد نظر قرار دهند و سقف رأی خود را بر ستون­هایی بنا کنند که از برنامه­های اجتماعی در آن خبری نباشد اما در عوض بر جاه­طلبی­ها و یا نیازهای مشروع فردی تأکید بورزند به گونه­ای که جامعه اتمیزه شود و فردگرایی خودخواهانه رواج و رونق بگیرد. در این وضعیت در صورتی که کاندیدا اکثریت آرا را کسب کند به جای تقویت سرمایه­ی اجتماعی و شکل­گیری شبکه­های اجتماعی شفاف و غیر انتفاعی که دربرگیرنده­ی تمامی شهروندان باشد منجر به شکل­گیری محفل و باندهای انتخاباتی خواهند شد که صرفاً منافع فردی را پیگیری می­کنند و به محض آنکه آن اهداف و منافع تحقق نیافت ساز مخالف را کوک و به دنبال محفل و باندی دیگر خواهند رفت. 

هیچ نظری موجود نیست: