۱۳۹۵ فروردین ۸, یکشنبه

پاسخ به یک مصاحبه


افراد به اندازه کمبودهایشان دیگران را آزار می­دهند! «سارتر»
از طریق یکی از دوستان اطلاع یافتم فرماندار سقز، در مصاحبه­ای تشریفاتی به مناسبت نوروز، به نکاتی در مورد انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و موضوع رد صلاحیت­های هیات اجرایی که من نیز یکی از آنان بودم - پرداخته­اند. از آنجایی که می­دانستم در آن مصاحبه سخنان امیدبخش و مدبرانه­ای به چشم نمی­خورد، انتظار خیری از آن نمی­رود و حیف است وقت خود را صرف خواندن مطالب جدی و مهم­تری نکنم، ابتدا از مراجعه به مصاحبه چشم­پوشی کردم اما دوستان دیگری هم تماس گرفتند و خواهان پاسخ من به طور شفاف بودند. پاسخ من در یک جمله این­گونه بود: ایشان با حال و احوال ما آشنا نیست در نتیجه هر چه گفته­اند جای هیچ اکراه نیست. اما پافشاری دوستان بر ضرورت پاسخ­گویی موجب شد تا به نکاتی چند اشاراتی داشته باشم. بر این اساس به پاسخی کوتاه اکتفا می­کنم باشد که موجب پند و دوری از منکر و دروغ شود.
1.       ادعا کرده­اند در هیات اجرایی هیچ­کس به دلیل عقیده رد صلاحیت نشده و از میان رد صلاحیت­شدگان دو نفر به دلیل نقص مدرک تحصیلی و بقیه سایر موارد! رد صلاحیت شده­اند. این ترفند چنان نخ­نما و این ادعای سخیف چنان مستند به دلایل ضعیف و کذب محض است که به جد بر این باورم اگر سیاست­های کلان دولت تدبیر و امید یا خردمندی و دوراندیشی راهنمای کردار و گفتار ایشان بود در برابر این پرسش یا سکوت پیشه می­کردند یا به طور شفاف دلایل رد صلاحیت پنج نفر دیگر را نیز اعلام می­نمودند تا مردم خود قضاوت نمایند که آیا در میان ردصلاحیت­شدگان کسی به دلیل عقیده از مشارکت و حضور در انتخابات محروم مانده است یا نه. اما به جای سنجیده و گزیده­گویی، متاسفانه از آفت­های زبان در امان نمانده و در دامی گرفتار آمده که در نهایت کام مردم را تلخ نموده است. «همینگوی» زیبا گفته است: انسان دو سال نیاز دارد تا حرف زدن بیاموزد ..... و پنجاه سال تا سکوت را ....!
2.       در مورد رأی­گیری و چگونگی بررسی صلاحیتم در هیات اجرایی، همه چیز را به خوبی می­دانم و در این زمینه و سخنانی که اکنون فرماندار مبنی بر عدم پشیمانی و پافشاری بر رفتار و عملکرد اشتباه خود بر زبان می­راند وی را به خداوندی که بر همه چیز ناظر و آگاه است واگذار می­کنم.
خوب دیدن شرط انسان­بودن است            عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن ز شمع اعتراف            با کس ار بد کرده­ای حاشا مکن
 فقط این نکته به راستی برای من قابل درک و توجیه نیست و مرا آزار می­دهد که چرا برخی از اعضای شریف و محترم هیات اجرایی در مقابل این سخنان که به خوبی می­دانند منطبق بر واقعیات نیست، حقایق را صادقانه با مردمی که از میان آنان برخاسته­اند و به آنها تعلق دارند در میان نمی­گذارند، مشت دروغ­گویان را وا نمی­کنند، سکوت اختیار کرده­اند و هزینه می­پردازند؟
3.       به علاوه، ایشان گفته­اند رد صلاحیت­ها در سطح شهرستان بازخورد یا به عبارت بهتر بازتاب منفی نداشته است. اگر منظور از سطح شهرستان، محفل اطرافیانش باشد شاید درست باشد و از تدبیری! که به خرج داده­اند، می­توانند در پوست خود نگنجند اما اولاً باید مشخص شود بر اساس کدام پژوهش و نظرسنجی ایشان چنین ادعایی دارند؟ ثانیاً بر فرض این که رد صلاحیتی بازتاب منفی نداشته باشد، آیا این امر می­تواند مستمسک رد صلاحیت افراد قرار گیرد؟ آیا این سخن غیر قانونی، نسنجیده و غرض­ورزانه نافی اصل بی­طرفی مجریان انتخاباتی نیست و آیا از سرِ درون وی خبر نمی­دهد و در واقع، ناشیانه خود را افشا و اغراض و مقاصدش را برملا نکرده است؟
4.       نکته­ی آخر؛ کسانی که توسط هیات اجرایی رد صلاحیت شدند در کمال آرامش، التزام عملی خود را به قانون نشان دادند، از مجاری قانونی، اعتراض خود را پیگیری کردند و نتایج انتخابات را هر چه که شد پذیرفتند؛ عقل و تدبیر نیز حکم می­کند نماینده­ی عالی دولت (البته گزینه­ی دست چندم فرمانداری سقز)، روزهای انتخابات، فرافکنی و حب و بغض­ها را کنار بگذارد، در ایام عید به اخلاق و راستگویی پایبند باشد و بیش از این با خطاهای پی­درپی مردم را ناامید و دولت تدبیر و امید را که پیروزی آن در انتخابات ریاست جمهوری، مرهون تلاش­های شبانه­روزی ما در سطح شهرستان و استان بود تضعیف ننماید چرا که از خطا نادم نگردیدن، خود خطای دیگری­ست. تردیدی ندارم اگر ایشان درک و دریافت نیکویی از فواید و فضیلت خاموشی و کم­گویی می­داشت در این بهار زیبا و پربرکت چنین سخنانی بر زبان نمی­راند و در سال نو با سینه­ای  بی­کینه با مردم سخن می­گفت و تلاش می­کرد تا گره از کارهای فروبسته­ی آنان بگشاید.   
صاحب دیوان ما گویی نمی­داند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربی­ست
عاشق دردی­کش اندر بند مال و جاه نیست.


هیچ نظری موجود نیست: